-
زمزمه های طبیعت /حسین سعیدی
شنبه 15 بهمن 1401 15:06
به قله، کوه،کویر وجنگل سفر می کنیم نه برای فتح آنها، که فتحِ طبیعت سراب وخیالی بیش نیست. وبه طبیعت سفر نمی کنیم که به دیگران نشان دهیم که بهترینیم یا توانمندیم یا که جهانگردیم، بلکه شاید سفر در طبیعت فراری ست رو به جلو از چالش واضطراب جهانِ نا آرام، برای رسیدن به آشتی با خویشتن وآرامشی بی بدیل در پناهِ دستانِ...
-
ای قصه مگو / پاییز رحیمی
سهشنبه 4 بهمن 1401 11:02
هر صبح چشم باز نکردم به هیچ سو جز عکس یک تبسم شیرین در قاب خسته ای هرگز مرا نبوده بجز غم هرگز مرا نبوده بجز بغض در سینه در گلو ای عشق دور مانده غمگین ای راز سالخورده و دیرین ای قصه مگو از عمق رنج کهنه دیوار روبرو بامن سخن بگو
-
سه گانی / لیلا پور حسین
یکشنبه 27 آذر 1401 11:00
در جدال بین مرگ و زندگی، هرچه باد تازیانه میزند باز، شاخهای جوانه میزند. #لیلا_پورحسین ┄┅─═◈═─┅┄
-
تیشه / زهرا احسانی
یکشنبه 27 آذر 1401 11:00
سینهمان معدن خودخواهیهاست، در من خویش زمینگیر شدیم تیشهای رو به خودیم. #زهرا_احسانی ┄┅─═◈═─┅┄
-
پاییز / زیبا درود گر
یکشنبه 27 آذر 1401 10:58
هوای باغ و سکوت و دو بیت پاییز و ... هوای آتش از طعم دوست لبریز و ... من و تو، خش خش برگ و هوای بارانی غروب ریخته بر روسری جالیز و ... مرا دوباره به آغوش حرف دعوت کن بگو که من بنویسم تو را و یک ریز و ... نگاه شو نگاهی که آب آب شویم من و انار به لبهای شهر تبریز و ... غروب پا به شبی چنگ میزند در من به جنگ تن به تنت...
-
نشد / فردوس اعظم
یکشنبه 27 آذر 1401 10:57
میخواستی که دیو اهورا شود، نشد! مرداب همسلالهی دریا شود، نشد! این تخت و تاج - کُندهی خُشکِ ریاسَتَت بیریشه، بیجوانه، شکوفا شود، نشد! هی رنگ و آب و عطرِ ریا بر خودت زَدی تا دیوِ صورتِ تو فریبا شود، نشد! میخواستی سکوت شود مرهمِ ستم یأس و هراس در دلمان جا شود، نشد! «زنجیر» و «دار» را پَسِ هر خانه کاشتی تا دستِ...
-
والا / حسین جنتی
یکشنبه 27 آذر 1401 10:57
روزی اگر زمان به عقب رفت لَختی در آن دقایقِ بشکوه امروز را ببین زِ سرِ کوه برگرد کُنجِ غار، محمد! والا پیامدار، محمد!
-
نیماجان!/ مهدی عاطفراد
یکشنبه 27 آذر 1401 08:57
آه، نیماجان! باز هم این روزها، در این فضای تیره و تاریک غرق در دود غم و ماتم و در این فصلی که دمسرد است و سرشار از سیهروزی میوزد از هر طرف باد تبهکاری ما مصیبتدیدگان بیشمار سرزمین حسرت و حرمان دردمندان، سوگواران، داغداران، غرق اندوهان چشمها گریان زخمها بر جان قلبها مجروح روحها رنجور ازسعادتماندهمحرومان...
-
شبی که نیما از دست رفت/ مهدی عاطفراد
یکشنبه 27 آذر 1401 08:56
ماه آذر سال ١٣٣٨ هوای تهران و اطراف آن خیلی سرد و پرسوز شده و برف زیادی باریده بود، برای همین، در آخرهای این ماه چند روزی مدرسهها را تعطیل کرده بودند. شراگیم خواست از این فرصت استفاده کند و به یوش برود تا هم زمستان آن را ببیند و هم چند روزی را با شکار و گردش خوش بگذراند. این برنامه را در آخر شهریور میخواست اجرا کند...
-
ارک / جمشید علیزاده
شنبه 26 آذر 1401 19:59
تقدیم به مفتون امینی در آستان سرد طلوع چراغها ارک این عقابواره زخمی هنوز هم در چشم خون گرفته خورشید با دیدگان خیره نگه می کند هر چند بر سرش پاییز زود رس تاجی نهاده است ز فوج کلاغها
-
زبان الکن / محمد علی شاکری یکتا
شنبه 26 آذر 1401 19:56
تقدیم به مفتون امینی دایره تنگیست هرچه در وصف تو می گویم زبان الکن بادهای کوه است در ژرفای دره ای که شغالان هر غروب بانگ می زنند و من از ترس در تو می پیچم
-
پادشاه لخت /محمد رضا راثی پور
جمعه 25 آذر 1401 16:12
او که در آیینه غیر خویش نمی دید آمد و آغاز کرد خطبه خون را با همه آرایه و ظرافت و ایجاز هر سخنش بازتاب بود جنون را چون بز اخفش مکلفند به تایید مستمعانش که چشم و گوش ندارند! لایق این خطبه هر کسی نتوان شد، غیر همانها که عقل و هوش ندارند اوست که گنجشک را بنام قناری چند برابر به مشتری بفروشد اوست که در دیگ فکرهای حقیرش جز...
-
میخکوب / محسن صلاحی راد
جمعه 25 آذر 1401 11:22
تننادرستی دیرکی خشک است در نای یا در گلو یا در مری... یعنی دوباره میخکوب است در سینهام با سرفههای خلطآور انسانِ رعنایی همه عشقش کبوتر؟
-
بازی مرگ / مهدی رضا زاده
جمعه 25 آذر 1401 11:20
هیچ این همه من ام من که نشسته ام دربازی مرگ و سرنوشت. پیچ این جاده را عاشقانه برو به نارنج های مست که رسیدی پنجره ای آغوش مامنی ست درنگ کن بایست گوش کن به آوازهای عشق و زندگی تا هیچ این همه لبالب شود. ▫شعری از مهدی رضازاده ▫عکس: رودیگر واگلر و هانس زیشلر در نمایی از فیلم سلاطین جاده ساخته ویم وندرس
-
گریز / نزار قبانی
جمعه 25 آذر 1401 11:19
میخواهم بگریزم از سایهی خویش نشانیام. میخواهم بگریزم، از شرقِ خرافهها و ماران. خُلفا از تمامی پادشاهان. میخواهم عشق بِورزَم بهسانِ پرندگانِ پاییزی؛ ای شرق چوبههای دار و دشنهها وُ امیران. از تمامِ پادشاهان... میخواهم عشق بورزم بهسانِ پرندگانِ پاییزی ای شرقِ چوبههای دار و دشنهها، و امیران از تمام...
-
بی پناهی / سیدمرتضی معراجی
جمعه 25 آذر 1401 11:16
در عمق تاریک شب بی مهر و ماهی نه بر لبش آهی نه در چشمش نگاهی در من غرور سالها مردی فتاده مثل پلنگ زخمدار بی پناهی @walehane #معراجیـسیدمرتضی
-
قوس خون / سیروس نوذری
دوشنبه 21 آذر 1401 20:16
کور رنگم مگر که نبینم این که رنگین کمان نیست قوس خونست
-
چه کسی / محسن صلاحی راد
دوشنبه 21 آذر 1401 19:45
«چهکسی جانش را بر کف میگیرد امروز چهکسی میمیرد امروز تا که فردایی پسفردایی زندگیِ آزادی داشته باشم من؟» و صدا صدها سال است که برمیگردد عیناً. صلاحب
-
نابینا / آرسنی تارکوفسکی / اسد الله مظفری
دوشنبه 21 آذر 1401 19:45
مرد نابینایی قطاری سرد را می راند از بریانسک به سمت خانه با سرنوشت خویش سفر می کرد سرنوشت نجواکنان با او سخن گفت آن چنان که تمام قطار می توانست بشنود: چرا از کوری و جنگ رنج می بری؟ سرنوشت گفت : کم سویی و نابینایی خوب است تو هیچ گاه زنده نمی ماندی اگر که کور نبودی آلمان ها تو را نخواهند کشت که به دردشان نمی خوری -...
-
خاکسپاری / والت ویتمن /بهرنگ بهروز نیا
دوشنبه 21 آذر 1401 19:44
آه زندگی همواره، همواره مرگ! خاک سپاری های من در گذشته و اکنون چونان رخ می دهند در حالی که گام های بلند رو به جلو برمیدارم، واقع، عیان، مغرور چون همیشه؛ من، آنچه که برای سال ها بوده ام، اکنون مرده است(به عزا نمی نشینم، خشنود و راضیم!) تا خود را برهانم از شرّ آن اجساد خود، اجسادی که برگشتم و بدان جا که آنان را شکل دادم...
-
یک سبد شقایق / سعید سلطانی طارمی
دوشنبه 21 آذر 1401 19:43
سه شعر سه شاه بیت سه استعاره ی ناب سه آفتاب اینک غزل چگونه به پا خیزد؟ اینک کلام موزون با نامتان چگونه در آمیزد؟ در طول شب هماره طنین انداخت فریادتان رسا در طول شب هماره درخشید در چشم اشک ما وقتی که نام عشق از یاد رفته بود وقتی که فکر گل در ذهن شاخه ها بر باد رفته بود یاران من! شما با یک سبد شقایق بر سینه یتان پاییز...
-
اعطای نشان درجه یک هنری به مفتون امینی
جمعه 18 آذر 1401 16:01
مفتون امینی، شاعر پیشکسوت گواهینامه درجه یک هنری خود را از سیدعباس صالحی، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرد. به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، یدالله امینی، متخلص به «مفتون» و مشهور به «مفتون امینی» متولد ۱۳۰۵ در آذربایجان غربی است که امروز (یکشنبه 31 مرداد)...
-
مفتون امینی /به قلم خودش
جمعه 18 آذر 1401 15:58
دو سه تن از دوستان روزگارانی می خواستند که شمه ای از داستان زندگی خود را در آغاز یا پایان مجموعه بیاورم و من رضا نمی دادم و وقتی هم که راضی شدم نتوانستم که به کم و کیف مطلوبی در این حد این مجال به رسم لذا به جای آن زندگینامه بیت های مناسب گونه از یک قطعه شعر آوردم با این توضیح که آن شعر ،نه از من است و نه از هیچ شاعر...
-
مفتونی که من میشناختم / محمد رضا راثی پور
دوشنبه 14 آذر 1401 18:42
با کارهای مرحوم یدالله مفتون امینی از سالهای نوجوانی آشنا شدم.اول از همه شعر زیبای ارک ، که در کتاب درسی گزیده نظم و نثر معاصر برادر بزرگم با توجه به وزن گیرا و زبان حماسی اش متمایز بود و حکم جواهری را در یک ظرف پر از تیله هم شکل داشت ،ارک تبریزی که هر روز بخاطر مسیر مدرسه ام دبیرستان فردوسی( که مفتون امینی هم فارغ...
-
نمونه های شعر دیروز برای تبرک
یکشنبه 13 آذر 1401 16:22
کتیبه/ مهدی اخوان ثالث فتاده تخته سنگ آنسویتر، انگار کوهی بود. و ما این سو نشسته، خسته انبوهی. زن و مرد و جوان و پیر، همه با یکدگر پیوسته، لیک از پای، و با زنجیر. اگر دل میکشیدت سوی دلخواهی به سویش میتوانستی خزیدن، لیک تا آنجا که رخصت بود. [ تا زنجیر. *** ندانستیم ندایی بود در رویای خوف و خستگیهامان، و یا آوایی از...
-
سه شعر از مفتون امینی
یکشنبه 13 آذر 1401 16:12
شعر گوزن با پویه اش، ظرافت ناز و نوا در او با چشمهای مشکی گیرایش با شاخ های افشانش، پرپیچ با گردنش کشیده، و گستاخ من دوست دارم او را او را، که شوخ و آزاد اما همیشه، مضطرب و چشم و گوش باز . برتپه ها، و دامنه پرسه می زند و، در پسین هر عطش گرم بر آب سرد دور ترین آبشارها آغوش می فشارد آنجا که ای بسا، پس هر سنگ و بوته ای...
-
تنهایی / شاهرخ تندرو صالح
سهشنبه 1 آذر 1401 16:10
با صدهزار مردم تنهایی بی صدهزار مردم تنهایی
-
افرا / عباس خوش عمل
دوشنبه 30 آبان 1401 07:56
از پرتو خیال تو روشن پیوسته چلچراغ نجابت! افرای سبز باغ نجابت! #عباس_خوشعمل_کاشانی ┄┅─═◈═─┅┄
-
پرواز دلفین ها / الهه تاجیک زاده
جمعه 27 خرداد 1401 09:15
بی پر پریدن شاید -به زعم خاکیان- جزو محالات است اما هیچ میدانید در باور دریاست دریا خوشش میآید از پرواز دلفینها
-
هرگز / زهره طریقی
جمعه 27 خرداد 1401 08:59
گاهی پر از فریاد؛ گاهی تهی از یاد؛ هرگر نگفتم هرچه بادا باد. ┄┅─═◈═─┅┄