۱
باد را زین می کند اسبی که گویی در دهانش ؛ بوسه ها مفهوم شبدرهای باران خورده را دارند
او به شبدرهای باران خورده خوشبین است
عشق ؛ گویی اسب مست و بی خیال جلگه ی آنسوی پرچین است.
****
۲
دشت ؛ آهو را صدا زد , گفت : آهو جان
تا فراسوی فراموشی
با من امشب باده می نوشی ؟
****
۳
گفته بودی آسمان هق هق نخواهد کرد ؛ - خواهد کرد ؛ خواهد کرد
زندگی را دق نخواهد کرد ؛ - خواهد کرد ؛خواهد کرد .
دق شدم از ابرهای آسمان ؛ دلگیرم از باران .
****
۴
زندگی از برکه ای پرسید :
آخرین حرفی که داری چیست ؟
- زیست باید ؛ زیست باید ؛ زیست باید ؛ زیست .
پیام سیستانی
چهارشنبه 31 تیر 1394 ساعت 19:35