.

.

نشد / فردوس اعظم

می‌خواستی که دیو اهورا شود، نشد!
مرداب هم‌سلاله‌ی دریا شود، نشد!

این تخت و تاج - کُنده‌ی خُشکِ ریاسَتَت
بی‌ریشه، بی‌جوانه، شکوفا شود، نشد!

هی رنگ و آب و عطرِ ریا بر خودت زَدی
تا دیوِ صورتِ تو فریبا شود، نشد!

می‌خواستی سکوت شود مرهمِ ستم
یأس و هراس در دلمان جا شود، نشد!

«زنجیر» و «دار» را پَسِ هر خانه کاشتی
تا دستِ شومِ ظلم توانا شود، نشد!

می‌خواستی که شعبده‌باز ِ زمان شَوی
تردستی عرف و عادتِ دنیا شود، نشد

خرگوشَکِ سفیدِ دروغینِ اعتقاد
از هر دو آستینِ تو پیدا شود، نشد!

ماشینِ ظلم و زور کنون بی‌اثر شده ست
می‌خواستی که روشن و پویا شود، نشد!

#فردوس_اعظم | #دیو | #غزل

https://t.me/firdavsiazam

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد