-
ناباور / حسین رمضان پور
یکشنبه 6 بهمن 1398 09:56
برای باور ِ ناباورم خدا بودی درست، لحظه ی افتادنم کجا بودی؟ دمیدی از بن جانت به جسم من اما تو از منی که خودت بوده ام، جدا بودی خدای منزوی من، خدای پوچستان خودت به نیمه ی تاریک مبتلا بودی به جرم سیب ِ نخورده، شکنجه ام کردی چگونه قاضی حق بینِ ماجرا بودی؟ به تکه تکه تکانیدن کفن سوگند برای مردن من، دست بر دعا بودی...
-
مرا دریاب / حسین_رمضانپور
یکشنبه 6 بهمن 1398 09:54
مرا دریاب ای دیرآشنا ای دوست چراغ خانه ی ویرانه ام بی سو تر از بی سوست نمانده در تن رنجور و تیپاخورده ام جانی که برخیزم که باور کرده ام این روز ها همسنگ پاییزم (کجای این شب تیره قبای ژنده ی خود را بیاویزم) من از چندین جهت در کوچه ایی متروک کنار جوی آبی که نگاه مرده ای دارد میان های و هوی زخم های خود پلاسیدم کجایی سوی...
-
نیما و ناتل/ مهدی عاطفراد
یکشنبه 29 دی 1398 08:35
نیما یوشیج و پرویز ناتل خانلری نوهی خالهی هم بودند و مادر ناتل (سلیمه کاردار مازندرانی) دخترخالهی نیما بود . نیما زادهی سال 1276 خورشیدی بود و ناتل زادهی سال 1292، بنابراین نیما شانزده سال از ناتل بزرگتر بود. هنگامی که نیما منظومهی افسانه را در زمستان سال 1301 به پایان رساند، و با آن به تدریج برای خود شهرت و...
-
برادر جان/ مهدی عاطفراد
یکشنبه 29 دی 1398 08:33
تو، برادرجان ! رفتی به سفر به دیاری دیگر به سرای ابدی گل نیلوفر. حوض تنهایی تو خالی شد خالی از جوشش فوارهی بیداری خالی از بیزاری ماهی قرمز رؤیاهایت خسته از چرخش بیحاصل افتاد به خاک دلت از غم شد پاک. سبد شادیات از سیب و انار و انگور ماند خالی، افسوس سفرهی عاطفهات خالی از نان و پنیر و سبزی استکان عطشت خالی از چای...
-
از نامه های فروغ
یکشنبه 29 دی 1398 08:11
من دلم میخواهد این لفظ (باید) از زندگی دور شود؛ باید این کار را بکنی، باید اینطور لباس بپوشی، باید اینطور راه رفت، باید اینطور حرف زد، باید اینطور خندید ... اه همه ش سلب آزادی و محدودیت؛ چرا باید، میدانم که به من جواب خواهند داد، زیرا قوانین اجتماع اجازه نمیدهد طور دیگری رفتار کنی، اگر بخواهی برخلاف دیگران...
-
دروغ / هانا آرنت
یکشنبه 22 دی 1398 20:06
"وقتی مدام به شما دروغ میگویند، حاصل آن نیست که شما این دروغها را باور میکنید، بلکه آن ست که دیگر هیچکس، هیچ چیز را باور نمیکند. مردمی که دیگر نتوانند هیچ چیزی را باور کنند، قادر به داشتن هیچ عقیدهای نیستند.آنها نه تنها از قدرت عمل که حتی از توانایی اندیشیدن و قضاوت نیز محرومند. با چنین مردمی می توانید هر...
-
مریم صابری
یکشنبه 22 دی 1398 16:32
مریم صابری در شعر کوتاه از برجسته های اراک محسوب می شود و می توان او را از پیشگامان شعر سه گانی استان نیز دانست.این شاعر ارجمند بیشتر در زمینه شعر کوتاه فعالیت می کند و ویژگی کارش به روز بودن و زبان ساده و صمیمی ست.از این شاعر ارجمند دو مجموعه به نامهای فصل بی پرنده و زنی دیگر منتشر شده است . نمونه ای از شعر های مریم...
-
تفریح / عبدالحمید ضیایی
یکشنبه 22 دی 1398 15:51
تفریحِ ما، تمرینِ آیینهایِ تدفین استاز هفت اقلیمت، کجا اینقدر غمگین است؟ما مردمی بیقصهایم و گوشهامان، آه!سرشار از افسانههای مرغِ آمین استدر "زندهبادا...، مُردهبادا..." عمرمان طیشداز خود نپرسیدیم هرگز؛ این چه آیین است؟بر سفرهی دلها اگرچه نانِ شادی نیست ایمانمان اما - الهی شُکر! - تأمین است!تو خوب...
-
نامه / آگوستا کریستف / زهرا امین زاده
یکشنبه 22 دی 1398 15:50
امروز یک نامه دریافت کردم، یک نامهی رسمی. آنجاست، روی میزم، میتوانید بخوانیدش. نامهی اعادهی حیثیت توماس است، نامهی بیگناهیاش. هیچوقت شک نداشتم که او بیگناه است.آنها برام نوشتهاند: "شوهرتان بیگناه بود، او را اشتباهی کشتیم. ما آدمهای زیادی را اشتباهی کشتهایم، اما حالا همهچیز سروسامان گرفته است، ما...
-
غزل - درد / امید نقوی
یکشنبه 22 دی 1398 15:50
تنم در عمقِ این آوارِ ماتم مانده، مدفون است دلم از دست این انساننما رجّاله ها خون است «شبان» هرچند دارد میدرد «خود» گوسفندان را ولی از روز اول، روز و شب دنبال مظنون است کجا راه نجاتی هست، وقتی که شبان گرگ و تمامِ عمر، فارغ، از غمِ چند و چه و چون است؟ کجا راه نجاتی هست تا وقتی که درگاهش همیشه مملو از غوغایِ جمعی...
-
دیوانه خانه / حسین جنتی
یکشنبه 22 دی 1398 15:48
زنجیر کُن! که قفل بکوبیم بر درش!دیوانهخانهایست، "وطن" نامِ دیگرش!اینشهر را غبارِ دروغ آنچنان گرفت،کَز دیده رفت فرقِ مسلمان و کافرش!دی شیخ راستگفت که: تنها خدا یکیست...چندان دروغگفت که سختاست باورش!هانایپدر! نهالِ جوانت درختشد...حالی تبر بیار که زهر است نوبرش!سهرابگونه دستکُشِ یکدگر شدیم،من از...
-
عطر ماه و بوی کاهگل / سید علی میر افضلی
یکشنبه 22 دی 1398 15:42
چاه بلند شب و لهجه نسیم از لابلای شرجی نیزار: مادر! آبی به پشت بام بپاش امشب وقتی که عطر ماه با بوی کاهگل به هم آمیخت از آن ستارههای کویری یک بُقچه نذر غربت من کن. امشب هوا هوای دوبیتی است.
-
سه گانی / معصومه عیسی وند
شنبه 21 دی 1398 21:14
با زیرکی هایت گرد سفیدی را نشاندی روی موهایم ای زندگی ! کو آرزوهایم
-
پیشدرآمد / مرتضی دلاوری
شنبه 21 دی 1398 16:26
رفیق! گریه نکن!قرار بود فقط یکنفر..
-
سه گانی / زهرا ابومعاش
شنبه 21 دی 1398 16:22
هر قدر انبوه، بیرون می آید ماه من از پشت این ابر؛ پس اندکی صبر...
-
من زنی حرمسرایی ام / شیما شاهسواران
شنبه 21 دی 1398 16:09
من زنی حرمسرایی ام چند قرن پیش مرده ام دختران من کنیز تو مادری فریب خورده ام سلسله به سلسله بخند مست کن بلند تر بخند تازیانه شو مرا ببوس درد را به ارث برده ام جنگ طعم تلخ زندگیست زن غنیمتی همیشگی پیرهن به پیرهن تو را دکمه دکمه را شمرده ام مرد باش و ظالمانه تر سهم هر شب مرا بده رنج را به من سپرده ای ظلم را به تو سپرده...
-
هلاک شعر در بستر عقل ، نگاهی به کارنامه ی نظری و شعری یدالله رؤیایی / سعید سلطانی طارمی
جمعه 20 دی 1398 16:51
با انتشار ققنوس نیما در سال 1316 تحول عمیقی در شعر فارسی آغاز شد که سنگ بنای آن بر حفظ اصول اساسی سنن شعر فارسی و رعایت ذوق شعری خوانندگان استوار بود و شارع آن اعتقاد داشت:" وزن صدای احساسات و اندیشه های ماست. مردم با صدا زودتر به ما نزدیکی میگیرند... باید از حیث کلمات، شکل، وضع تعبیر، جمله بندی و خصوصیات زبان...
-
خاک سیزیف.../ علی رضا طبایی
جمعه 20 دی 1398 11:16
این خانه را قرار بر این است هر شام، شام بازپسین است! گویی سرشت طرفه ی این خاک، با طعم خون و فقر عجین است هرگوشه را که می سپری، در تو احساس ترس، چله نشین است گویی که سایه ات به خیانت، با دشنه ای نهان، به کمین است هر روز، بی نصیب ز خورشید شب نیز، بی ستاره ترین است بر بام، گرد مرده نشسته داغ ستم، به پشت و جبین است تا قله...
-
مناسبتی / خلیل جوادی
جمعه 20 دی 1398 10:04
بازنده ی این بازی بی قاعده کیست؟سردارِشهید؟ یا ترامپِ تروریست؟دفترچه ی تاریخ به ما می گویددر دشمنی و جنگ و جدل فایده نیستهی شیطنت و مسئله سازی نکنیدکوتاه سخن، زبان درازی نکنیداین نقشه ی گربه نیست، شیری خفته استپس با دُم شیر خفته بازی نکنید#خلیل_جوادی@Khalil_javadi
-
سایه های مزاحم /محمدعلی شاکری یکتا
جمعه 20 دی 1398 10:01
با تکّه ای ذغال روی سفید ترین لحظه های روز خورشید را سیاه خط می کشد : در کوچه ها نمی شود از آفتاب گفت. آواز می خوانَد وماه را از آسمانِ هرشب عشّاق پاپتی خط می زند : در کوچه ها نمی شود آواز خواند و رفت. گاهی میان یک شب برفی پندارهای خود را پرتاب می کند به سایه های مزاحم : یخ می زند کلام شبانه در این فصل زمهریر. گاهی...
-
آتش به اختیار / محمد علی شاکری یکتا
جمعه 20 دی 1398 10:01
جای عبور چکمه بر خون دلمه شدهشاخه های شکسته و باد توفنده ی شرماگین.آتش به اختیار نشانه می روندماشه را که چکاندند ردی باز می ماند از فریادیپیش از آن که باد توفنده بگذردشرما گین از جنون پراکنده در هواپرندگان و آدمیانفرو می افتند و دیگر برنمی خیزندنه صدایی می شنوندنه بر گل های اطلسی مویه می کنند سرود نمی خوانندبه خانه...
-
گفت نیما همین لخته خون است.../ میلاد عظیمی
جمعه 20 دی 1398 10:00
نیما را دوست دارم به خاطر روحیهی نستوهش. ممارست و ثبات و استقامتش. اصالتش. ابتذالگریزیاش. دستاورد هنری عظیمش. بارآورترین شاخهی شعر معاصر ایران از آن اوست. توانست بیآنکه از سنّت شعر فارسی بالمره ببرّد، بدعتها و بدایعی بیاورد که شعر فارسی را توانگر کند. آفاق شعر فارسی را گسترده کند. خودش نوشت که عروض کهن را به هم...
-
خائن / ناظم حکمت
جمعه 20 دی 1398 09:58
آری من خائن به وطنم، من خائن به میهنم! اگر وطن، زمینهای شماست اگر وطن گاوصندوقها و چکهایتان است اگر وطن، مُردن از گرسنگی در کنار خیابانهاست، اگر وطن مثل سگ از سرما لرزیدن و از تب به خود پیچیدن است، اگر وطن، مکیدن خون سرخ ما در کارخانههای شماست اگر وطن؛ چنگال اربابانتان است اگر وطن، حکومتِ باطوم و چماق است اگر وطن،...
-
عبدالرحمن منیف / محمد حمادی
جمعه 20 دی 1398 09:58
لَولا السَجائر لاشتعل العالم بالحَرائق... یجب أن یشعل الإنسان شیئاً ما، أن یحرق شیئاً ما! —------------------------------------------------------ اگر سیگار نبود، جهان با آتشسوزیها شعلهور میشد... بشر حتما باید چیزی را روشن کند، چیزی را بسوزاند! #
-
شعر ناب / اقبال مظفری
جمعه 20 دی 1398 09:55
در سوگ زنده یاد، #کیومرث_مؤیدی در هوار ظلمتِ شبهای دشمنخوی ِ قیراندود چون شهابی بود در پیِ روزانِ ابری آفتابی بود پاک چون آئینه، روشن همچو گوهر در لطافت همچو باران، در زلالی قطره آبی بود آهویی دلخسته از جنگ و گریزِ دائمِ صیاد با دلی ناشاد تشنه بود اما در سوادِ سردِ چشم اندازِ غمگشینش سرابی بود یکه و تنها میکشید...
-
مرثیه / اقبال مظفری
جمعه 20 دی 1398 09:54
به دایی عزیزم، علی اشرف بیعامریانچه آتشیست در آفاق آسمان کبودکه سرکشیده به هر سوی آن تنورۀ دودبر این کرانه دگر رهروی نمیگذردکه تیره شد همه اقصای هر چه بود و نبودبنال بلبل بیدل که در سراسر باغنماند نام و نشانی ز گل از آتش و دودسخن به ناله درآمیز در ترانه که بازحریرِ قول و غزل را نه تار ماند و نه پوددر این هوای...
-
مقهور / محمد رضا راثی پور
چهارشنبه 18 دی 1398 19:59
هر روز مثل دیروزاز کله سحر تا وقت بوق سگبا سایه همیشه ملال آورگسترده هر کجا که بگویی بساط راخشکانده برگ و بار نهال نشاط راسنگینی وقاحت خود رابا هر سرک کشیدن در انزوای مااثبات می کندآنسان که پرت کردن کبریت نیم سوزدر پیتهای بنزینبی اعتنا به پچ پچه ناسزای ماهر روز مثل دیروزاز کله سحرتا وقت بوق سگما در خیال و خواب هزاران...
-
به اندازه ... / سید مرتضی معراجی
چهارشنبه 18 دی 1398 19:58
به اندازه عمر خود_ گر نگویم از آدم بیا ... تا همین دم _به اندازه چند سالی که دیدمو فهمیدم و تا رسیدن ..._ گمان می کنی من رسیدم ؟ _به اندازه خودشما را به دوشم تحمل _ بگویم _ کشیدم...و حالا سوالیشما آنی آیا..._ نه من را تحمل ...؟ نه _اجازه دهیدمکه پشت سرم را نگاهی کنم تا ببینمکجا را دویدمکجا را پربدمکجا را که باید ببینم...
-
#بی تاب .../ سید مرتضی معراجی
چهارشنبه 18 دی 1398 19:58
بی تاب تاب می خورد تابوت تخیل تکیده ام در تداوم تکان تی پاهای تقوی بارگان بی تاب تاب می خورد و عتاب را تاب نمی آورد حتی در تابوت این تکیده تخیل تی پا خورده ی خردم مهر ۸۸ #معراجیسیدمرتضی @walehane
-
نوخسروانی / علی عباس نژاد
چهارشنبه 18 دی 1398 19:57
دردِ هزارسالهی تندادنزنجیرِ خامُشیّ و فراموشیخون و جوان و خاکِ وطن دادن#علی_عباسنژاد @NokhosrovaniAbbasnejad