آویختن به سینه ی پروردگار عشق
آن سان که هر کسی به کسی خواب می رود
من
از نگاه سرد هزاران هزار ماه
فریاد
جز سینه پاکینه خاک خویش
بر سینه ی چروکیده ماه سبز
پنهان نمی کنم
تو آفرینه
تو زنده
در نگاه من
بی خود ز عشق خواب ترا حفظ می کنم
ای وای هر پیاده به هرکس پیاده ای
پیدا نمی کند آنسان
من اشکار خواب ترا خواب می روم
تبریز 74 دوه چی