.

.

ابتذال فرهنگی / محسن الوان ساز



کافیست یک هنرمند، خرق عادتی انجام دهد تا هنرمندان، منتقدان، روانشناسان، فعالان مجازی، پسمانده‌خوران فرهنگی و... کمر به قتل وی بندند. روانشناس دریوزه‌ای که با پول  در تلویزیون خزعبلاتش را پخش می‌کنند فریادِ "ترومایِ رشدی کودکان" سر می‌دهد. طرفداران موسیقی سنتی کارِ ساسی مانکن را نتیجه بی‌توجهی به موسیقی اصیل می‌دانند! عده‌ای دیگر اقبال و همه‌گیری چنین محتوایی در میان مردم را شکست فرهنگی و ناهنجاری سلیقه عمومی قلمداد می‌کنند. گویی در این مملکت کلیشه‌های جنسی تا مغز استخوانمان فرو رفته و نمی‌توانیم یک انسان را فارغ از شغلش صرفا به عنوان یک رقصنده نگاه کنیم یا اصلا با توجه به عدم علاقه‌مان نسبت به سبکِ خواننده از آن عبور کنیم. درونِ هر کدام از ما گشت ارشادی وجود دارد که منتظر یافتن سوژه‌ای برای فرونشاندنِ سرخوردگیِ کودکیِ رنجورش است.

اگر زمانی که طرفداران محمدعلی طاهری با ساختن مستند "موسیقی شیطان" هنر را به رحمانی و شیطانی تقسیم کردند یا افرادی که سلیقه شخصی‌شان را مترِ فاخر بودن هنر قرارداده‌اند، تودهنی مناسبی می‌خوردند امروز شاهد جولان این عناصر عقب‌مانده، متحجر و تهی‌مغز نبودیم. 

هنر در کنار تولید محتوای فرهنگی، کارکرد سرگرمی نیز دارد به راستی اگر ریانا، فیفتی سنت، مدونا یا صدها گروه و هنرمند دیگر در جامعه سنتی ما فعالیت می‌کردند چه بلایی بر سرشان می‌آوردیم؟ اگر نقاشانی مانند پیکاسو، مودیلیانی یا بیکن داشتیم که پیکره‌های عریان را تصویر می‌کردند اگر فیلمسازانی مانند پازولینی یا فون‌تریه داشتیم که در فیلم‌هایشان از پورن‌استارها استفاده کردند چه می‌کردیم؟ 

توهم فرهیختگی که با بستن دهان دیگران شروع شود به هالوکاست منجر می‌شود.


محسن الوان ساز در اینستاگرام:

 https://www.instagram.com/p/CL9kqmUgkuq/?igshid=1vhvdnyc3cv0p