اهالی
فرهنگ فارس، عصر بیست و نهمین روز اردیبهشت ماه معروف شیراز، در ستایش شصت
سال شعر و تدریس و پژوهش پرویز خائفی، در دانشگاه حافظ شیراز گردهم آمدند.
بزرگداشت این شاعر بزرگ شیراز، در جمعی صمیمی از دوستان و علاقه مندانش تا
پاسی از شب ادامه داشت.
*خائفی مردی است از تبار حافظ
کوروش کمالی سروستانی، مدیر دانشنامه فارس در ابتدای این
مراسم به ارایه شرح حالی از این شاعر شیرازی پرداخت. وی توضیح داد: پرویز
خائفی، مردی از تبار حافظ، در 16 آذر ماه 1315 در شیراز زاده شد. تحصیلات
ابتدایی، متوسطه را در شیراز گذراند و در سال 1339 موفق به دریافت لیسانس
ادبیات فارسی از دانشگاه شیراز شد و در سال 1343 فوقلیسانس خود را در رشته
علوم اجتماعی از دانشگاه تهران گرفت.
وی سپس به بررسی کارنامه کاری این شاعر پرداخت و آن را به سه بخش تقسیم کرد.
کمالی سروستانی توضیح داد: با نگاهی گذرا به کارنامه پرویز
خائفی میتوان با کمی تسامح زندگی او را در سه زمینه آموزش، پژوهش و شعر
بررسی کرد:
1. آموزش
پرویز خائفی این نیکبختی را داشته است که پس از دریافت
لیسانس در سال 1339 به تدریس در دبیرستانهای شیراز بپردازد و پس از دریافت
فوق لیسانس، با تدریس در دانشگاههای شیراز، پیامنور ارسنجان، فسا، جهرم و
فیروزآباد تا سال 1379 به مدت 40 سال این روند را ادامه دهد. در همین
دوران با کمیته پیکار با بیسوادی نیز همکاری میکند که دو کتاب «پند سعدی» و
«بازگشت» حاصل این دوران است و اگرچه از سال 1379 تدریس رسمی را رها
میکند، اما همچنان در مرکز حافظشناسی به تدریس حافظ مشغول است.
2. پژوهش
خائفی، اگرچه در مقدمه برخی از کتابهای شعر خود به نقد و
بررسی شعر کلاسیک و نو ایران میپردازد و مقالات و سخنرانیها و
مصاحبههایی در این زمینه دارد، اما محور اصلی کتابهای پژوهشی او حافظ و
حافظپژوهی است. کتابهای «حافظ در اوج» در سال 53، «مقاله و مقابلهها» در
سال 54، «نگاهی به غزل حافظ» در سال 60 و مجموعه مقالاتی «مجمع پریشانی»
در سال 90 همگی به حافظ میپردازند.
3. شعر
شعر برای خائفی زندگی است. بیش از پنجاه سال شاعری و انتشار
10 دفتر شعر گواهی است بر این مدعا. اگرچه نخستین اشعارش در سال 1338 در
مجله «روشن» فریدون مشیری و مجله تهران مصور که سیمین بهبهانی در آن زمان
مسوول ادبی آن بود منتشر میشود. اما آنچه که نام خائفی را در شیراز و
ایران به عنوان یکی از شاعران نامدادر دهه چهل مطرح میکند، کتاب «حصار»
است که در سال 1342 توسط کانون تربیت شیراز و با طرح جلدی از مرتضی ممیز
منتشر میشود. مدیر دانشنامه پارس، اضافه کرد: این کتاب با اقبال روبهرو
میشود و بسیاری از شاعران و منتقدان درباره آن سخن
میگویند. منوچهر
آتشی در مجله تماشا مینویسد: پرویز راه ویژه خود را یافته است که نه راه
توللی است نه راه نادرپور و نه راه نیما. بل راهی است بین همه اینها و
متأثر از همه اینها، ولی مستقل و متعلق به او، و این خیلی مهم است و گواه
مقام بلند خائفی در شعر امروز. شهریار نیز در نشریه خراسان در سال 1343
مینویسد: مدتی بود که چشمها به دروازه شیراز دوخته شده بود و صاحبدلان
انتظار وقوع حادثهای را میکشیدند. حادثهای که با وقوعش، فضای هنر از
ترانههای ناب پر شود. صدای خائفی این سکوت و خاموشی را شکست و در فضا
پیچید و یک شاعر پراحساس و خلاق پا به میدان گذاشت .فریدون مشیری هم در
مجله روشنفکر مینویسد: پرویز خائفی در کار شاعری نه آنچنان نوپرداز است
که در بیراهههای وادی شعر راه خود را گم کند و زبانش را کسی نشناسد و نه
چون قافیهپردازان و مضمون سازان کهنهپرست در لاک خود خزیده است که دنیای
خارج را احساس نکند. در شعر او تازگی مضمون، تازگی تشبیه و اوزان مناسب
یکجا گرد آمده و لاجرم مقبول طبع مردم صاحبنظر گشته است... . کمالی
سروستانی، توضیح داد: دیگر مجموعههای شعر خائفی به ترتیب تاریخ انتشار
عبارتنداز: «باز آسمان آبی است» (1345، کانون تربیت شیراز)، «از لحظه تا
یقین» (1350، کانون تربیت شیراز)، «این خاک تابناک طربناک» (1357، نشر
سپهر)، «کی شعرِ ترانگیزد» (1370، نوید)، «گزیده پنج کتاب» (1375، نوید)،
«پیرانه و پار و پیرار» (1377، سروا)، «یاد و باد» (1379، توس)، «آخرین
آغاز» (1384، روشن مهر)، کتاب «لحظههای عمر» (1389، نوید).این پژوهشگر
ادبی در پایان با بیان این که
خائفی شاعری توانا است، افزود: درونمایه
شعرش عشق و اندوه و یاس و امید است. رمانتیک درونگرایانه، رومانیسم
اجتماعی، سمبولیسم با طرزها و قالبهای مختلف در آثار او دیده میشود.
قصیده، مثنوی، دوبیتیهای پیوسته، غزل، شعر نیمایی و شعر آزاد قالبهایی
است که او در آن طبع آزموده است. و اگرچه خود بر این باور است که قالبهای
نو برای سخن امروز کارآمد و جذابترند. اما غزل در اندیشه و آثار او جایگاه
ویژهای دارد. «باده نو در جام کهن» حکایت غزل امروز ایران و غزل خائفی
است. قالبی که به دلیل انس و الفت و عشق و شناخت از حافظ به وام گرفته و به
اجازت او سُروده است:
خواجه رخصت داد ما را نزد یاران، در غزل
تـخت و بـختم داد رنـد روزگاران، در غزل
سـرفراز ایـنک بـه اورنگ تفاخر چامهگوی
شـهریـارم، شـهریار شـهر یاران، در غزل
* شاعری؛ردایی که بر قامت خائفی دوخته اند
دکتر
منصور رستگار فسایی، استاد نامی زبان و ادبیات فارسی سخنران بعدی این
مراسم بود. وی با اشاره به نقش و جایگاه شعر خصوصاً در شیراز از فریدون
توللی، هاشم جاوید، صورتگر، مزارعی، نورانی وصال به عنوان تنی چند از
شاعران این مقطع شیراز یاد کرد و افزود: در حالی که ما شاعرانی چون حافظ و
سعدی داریم، شعر گفتن کاری بسیار پرجرات است. رستگار فسایی، با اشاره به
سابقه دیدارش با پرویز خائفی در سال 1337 در دانشکده ادبیات،گفت: خائفی آن
زمان محفل شمع بود و گویی شاعری، ردایی بود که بر قامت او دوخته بودند،
رفتار شاعرانه و قهر و آشتی اش شاعرانه بود، گویی که معاشران سعدی در قرن 7
سعدی را می بینند و معاشران حافظ درقرن 8 حافظ را می بینند.
وی افزود: او در خانه ای پرورش می یابد که شاعری، شعرشناسی
و نقد و نظر درباره شعر به او ارث می رسد. خائفی در چنین محیطی رشد می
کند. روزگار جوانی او میانه طوفان است و در 17 سالگی تجربه های بزرگی کسب
می کند؛ شعرهایی که درباره رهبر ملی شدن نفت می گوید بسیار زیباست و در ذهن
می ماند. آن روزگار عرصه آزمون ها و آزمایش های تازه ای بود؛ نسل آن روز
در حال خلاقیت و شکفتن بودند و خائفی می توانست در این هنگامه ارجمند
بیاموزد، بسازد، به دور بریزد و مورد نقد قرار گیرد، ولی در رسالت شاعری و
شاعری کردن در شیراز خدشه ای بر کار او وارد نشد.
این استاد دانشگاه، با بیان این که نسل خائفی میان دو قطب
بزرگ ادب و نوآوران ادب است، افزود:خائفی به راه خویش به دور از تظاهر و
غروری که در برخی از شاعران بزرگ ما نمود شده به جای خویش می ماند و اثار
بزرگی می آفریند و شعر او طرح نویی در می افکند و مایه اعتبار و آبروی این
شهر می شود. به راستی پس از شاعرانی چون مهدی حمیدی، توللی و نورانی وصال،
چه کسی می تواند مانند پرویز پلی بزند میان درخشان ادب و نوآوری و خلاقیت
شعر امروز. رستار فسایی، خاطر نشان کرد: خائفی در دوره بسیار دشواری که در
طول عمر خویش در شاعری آزموده است همه جا سربلند بوده خراسان به بسیاری از
ادیبان خود می بالد، اما به راستی پس از ملک الشعرا، اخوان و شفیعی کدکنی
شاعرانی به افق گسترده کم تر می بینید. و اینجا در فارس می بینیم که شاعران
ما از همه دست از قطب بسیار نوآور ونوگرا تا سنتی ترین نوع شاعران قد بر
می افرازند و نه تنها در شعر و شاعری که در تحقیق و داستان نویسی هم اعلام
وجود می کنند. وی در پایان اضافه کرد : وقتی در این مجلس نگاه می کنم خائفی
را نماد بزرگان هنری می بینم و امیدوارم که کاروان سالار طایفه هنری
بماند. هنر شاعری خائفی و هنر فرزانگی او در نقد ادبی شایسته ارج است، اما
از همه این ها گذشته انسانیت خائفی از همه چیز برای من برتر است. رستگار
فسایی، با بیان این که با خائفی بیش از 53 سال است که سابقه آشنایی دارد،
گفت: در این مدت یک بار خاطره بدی از او ندارم، دل او سرشار از محبت و لطف و
دوستی با ظرافت های طبع یک شاعر است. همچنان که گفته اند در کنار مردان
بزرگ، زنان بزرگ ایستاده اند، از همسر و خانواده ایشان همواره سپاسگزاری می
کنم.
* اشعار خائفی
صدای خود خائفی است
دکتر
محمدابراهیم انصاری لاری، رییس هیات امنا دانشگاه حافظ، سخنران بعدی این
مراسم بود که با تقدیر از برگزاری چنین نشست هایی گفت: لازم است از دیگر
چهره های برجسته علمی و پژوهشی فارس هم به نحو شایسته ای تجلیل و تقدیر به
عمل بیاید. وی با ذکر مثال هایی از اشعار خائفی، او را مردی خواند «که از
لحظه تا یقین آسمان حصارش آبی است» و «عیار تجربه از داور زمان دارد» و
افزود: به نظر من نه تنها روا که لازم است نسل امروز و آیندگان بدانند بر
خائفی و چهره های مثل او چه گذشته است که حیاتشان امروز چنین مانده است.
دکتر انصاری، افزود: حیات خائفی و شعرهای او گل های معطری است که ریشه در
نجابت و شرافت وی دارد و توفیق او در هنر مرهون سال ها یکه و تنها ایستادن
بر سر عقاید خویش است. خائفی همه چیز خود را در معرض قضاوت دیگران قرارمی
دهد که این کار کمی نیست. این چنین خائفی با وجود فراز و نشیب ها و
ناملایمات و بیماری، کشتی توفیقش در بحر کرامت خداوند لنگر حلم انداخته و
با وجود همه ناملایمات هدف خویش را پیگیری کرد. رییس هیات امنا دانشگاه
حافظ شیراز، ادامه داد: نشان عاشقی که از نشان های خداوند است در تمام طول
حیات و زندگی پر برکت خائفی با او همراه بوده، مصلحت عمر را خوب تشخیص داده
و رخ به پیمانه کشیده که امروز این چنین خوش نشسته است. این همه به این
خاطر است که خائفی به خودش توجه داشته، درون گرایی کرده و به خودشناسی
رسیده است.
وی توضیح داد: از خودشناسی است که می توان همه چیز و همه کس
را پیدا و همه را در این ذات لایزال دید که به قول خائفی «انگار دیوان شعر
خدا را در خود ورق زده ای یکجا»؛ مفاهیم به کار رفته در این شعر شایان
توجه است. انصاری لاری، به تاثیر تنهایی و درخودبودن در حرکت و زندگی کاری
خائفی اشاره کرد و افزود: در خودبودن و در طبیعت اندیشه کردن و از معاشرت
زیاد از حد دوربودن از خصوصیات اهالی علم و ادب و فرهنگ است. این خصوصیت را
انبیا و بزرگان هم دارند که تنهایی را بر معاشرت زاید ترجیح می دهند. روح
انسان های بزرگ در جمع، احساس گرفتگی می کند چون جمع از آن ها می خواهند که
از فردیت خود بگذرند؛ فرد با ارزش در تنهایی مانوس تر است تا جمع. تنهایی
می تواند در تکامل روحی چنین افرادی موثر باشد و برای آن ها سرانجام نیکی
دارد این چنین نکته ای را می توان در کلام خائفی نیز یافت که تنهایی را
رهایی می داند.
وی در بخش دیگری از صحبت هایش با اشاره به رسالت
هنرمندان افزود: افراد بزرگ بخشی از رسالتشان باید نجات مردم جامعه باشد،
اما در عین حال با وجود این که آن ها با مردم هستند، اما در شمار آن ها
نیستند. اینچنین است که فردی چون خائفی تنهایی اش را با همه عظمت دوست دارد
و از نتایج این بزرگ مردان این است که اینان به چونان عظمت روحی و شرافت
نفسانی می رسند که نه در حسرت عیش و نوش گرفتار می شوند و نه چیز دیگر،
بلکه به نوعی استقلال روحی، فکری و معیشتی می رسند.
انصاری لاری، اضافه کرد: مردان بزرگ از برکت خودسازی و
اتصال به گوهر هستی، خود را درگیر مباحث روزانه نمی کنند و رمز ماندگاری آن
ها همین است. استاندار اسبق فارس، در بخش دیگری از صحبت هایش به نقش و
اهمیت غزل خائفی پرداخت و گفت: در باب غزل خائفی، او را در بسیاری جهات
تحسین می کنم، اما غزل خائفی از این جهت دوست داشتنی است که با وجود این که
او در زمره نوپردازان است و جایگاه بلندی هم دارد؛ در قالب های مختلف شعر
به ویژه غزل قابل ستایش است و در قالب نیمایی بیان جامعی دارد و فاصله اش
را با غزل حفظ کرده و برخلاف هم قطارانش که قالب های آن را نفی وانکار
کردند خائفی به قالب غزل وفادار است. انصاری لاری، تصریح کرد: خائفی در غزل
سرایی چنان هنرمندانه ظاهر شد که هم قالب دلنشین غزل را محفوظ نگه داشت و
هم با قدرت نوپردازانه حال و هوای شعر نو را در غزل دمید.او قالب و مشخصات
غزل را با تصاویر نیمایی در هم آمیخت، چنان که این شاعر توانمند شیرازی در
عین غزل سرایی خود را نیمایی می داند و بر خلاف آن ها که مقلدانه غزل را
صنعت می کنند، خائفی آنچه می سراید مواد و مصالحش را از ذهن خود می سازد و
برای شعر گفتن هم هیچ عجله ای نمی کند، بلکه آنقدر صبر می کند که شعرش
بارور شود. این مدرس دانشگاه ادامه داد: خائفی با جمع کردن همه خصوصیات غزل
با تصویرگری نیمایی به اوج می رسد؛ خصوصیات و رموز غزل را در شعر نیمایی
او می بینید. رمز و راز و ابهام غزل را در شعر نیمایی ترکیب می کند. وی در
پایان گفت: اشعار خائفی صدای خود خائفی است و این صدای خود شاعر بودن به
هنر شعر و اصالت می دهد. در حالی که تقلید در هر وضعی تهوع آور است و آنچه
هنرمند خود دارد آموزنده و خواندنی است.
* غزل خائفی
یک وسیله بیان است
دکتر
رضا پرهیزگار، استاد بخش زبان انگلیسی دانشگاه شیراز و مترجم ادبی، در
ادامه این برنامه گفت: پرویز خائفی بز خلاف توللی و اخوان ثالث که نمایش
سخنوری و احاطه به ادبیات قدمایی دارند، غزل برای پرویز خائفی به عنوان یک
غزل سرای نیمایی یک وسیله بیان به شمار می رود.
وی پرویز خائفی را در زمره شاعران نو رمانتیک و چهارپاره سرا دانست و ادامه داد: در کارنامه این
شاعر
باید دو وجه کاملا متمایز را از هم جدا کرد؛ خائفی به عنوان یک غزل سرای
نیمایی مطرح است و بر خلاف توللی و اخوان که بیشتر نمایش سخنوری و احاطه به
ادبیات دارند، غزل برای خائفی یک وسیله بیان به شمار می رود و جالب این
است که توللی و اخوان یک چرخش 180 درجه به سوی قالب های قدمایی داشتند، او
در راهی که برگزیده بود، متین و متعادل پیش رفت. پرهیزگار، اضافه کرد:
خائفی را به عنوان یک شاعر نورمانتیک و چهارپاره سرا دوست داریم و او را
شاعری با ذهنیت معاصر می شناسیم؛ در عین حال باید گفت: تاثیرپذیری برای همه
هنرمندان طبیعی است و گفتمان صددرصد اورژینال چیزی غیرممکن است، ضمن این
که به اعتقاد من خواستگاه اجتماعی شاعر بیشتر شعر او را می سازد تا
تاثیرپذیری. وی همچنین با بیان این که ذهنیت غنایی معاصر با ذهنیت غنایی
کهن تفاوت دارد، گفت: در ذهنیت غنایی معاصر وجود انسان دوپاره نیست و روح و
جسم از هم تفکیک نشدند، در حالی که در ذهنیت قدیم عشق معاصر و قدیم داریم.
این مترجم آثار ادبی در بررسی شعر خائفی، گفت: طبیعت گرایی، بازگشت به
خیال و کودکی را می شود در شعر های خائفی دید. در ادامه مراسم، صدار
ذوالریاستین و ایرج زبردست به قرائت اشعاری پرداختند. در انتهای برنامه هم
پرویز خائفی با تشکر از همه برگزارکنندگان این برنامه، چندی از اشعار خود
را برای حاضران خواند.
دوشنبه 15 مهر 1398 ساعت 16:22