هرچند رویه و بنای این جریده کم بضاعت پرداختن به مقوله فرهنگ و ادب و پرهیز از وسوسه سیاست است که هم خطرناک است و هم محل لغزش و قضاوت اشتباه ،اما بنده حقیر استدعایی و التماس دعایی دارم با مصادر امر و ارباب قدرت که به مصداق خواجه آنست که باشد غم خدمتکارش در این ایام عسرت ( که متاسفانه گویا ازلی است و بوی بهبودی از اوضاع نمی آید) که گاهی خطر نکردن و با شاخ گاو در نیافتادن کوچکترین خدشه ای به ساحت شجاعتشان وارد نمی کند و دلالت است بر حزم و دوراندیشی شان.
تاریخ نمایشنامه ایست که بازیگران و بازی گردانان بسیار دیده که البته سرنوشتشان به هیچ وجه مایه عبرت خود شیفتگان نبوده اما باز لازم است که تامل بکنیم و اگر در این مهلت قلیل صدرنشینی عنان اختیار از کف بدهیم و به مجیز گویی مشتی حنجره به مزد سودای رسیدن به مرزهای کوروش هخامنشی را در سر بپروانیم خواه نا خواه در دام بازی دشمن افتاده ایم. دشمنی که کمر به نابودی و پاره کردن لحاف چهل تکه ایران کرده و سر ملاطفت و شوخی ندارد.
کسی که به حکم اجبار یا اضطرار در این چاردیواری ساکن است به پاس عقل باید از این چاردیواری به هر تدبیری که هست حراست کند مثلی است که می گوید خدا اگر بخواهد خانه ای را خراب کند کلنگ را بدست صاحب خانه می دهد .به ابزاری که در دست داریم بنگریم شاید همین قلم ما دارد نقش کلنگ را بازی می کند