بانو نسرین آهنگی ، را به عنوان یک بانوی فرهنگ دوست و دغدغه مند می شناسم و افتخار این را داشته ام که در جلسات متعدّدی در خدمت این عزیز، نیوشای اشعار خوب و پر مغزشان باشم و از این که بانویی در سرزمین عزیزمان – با این فرهنگ و پیشینۀ غنی – ، تا این حد به ادبیّات و هنر پر افتخارمان عشق می ورزد بر خود می بالم و احساس شعف می کنم.
واقعیّت امر این است که شتابناکی زندگی های مدرن و سرعت سرسام آور آن و تغییر و تحوّلاتی که به چشم به هم خوردنی به وقوع می پیوندد و حتّی فرصت تفکّر و تأمّل را نیز از انسان امروز گرفته است ، باعث شده تا افراد جامعۀ امروز –شاید ناخواسته – از هنر و شعر فاصله بگیرند و این وسط شاید اقبال با انواع شعر کوتاه باشد که زمان کمی از خواننده می گیرد و خوانندۀ شعر امروز ، بنا بر اقتضایات حاکم، گرایشی افراطی به سمت و سوی این نوع سرایش دارد و اقبال دوبارۀ قالب هایی، چون : طرح ، دوبیتی، رباعی و حتّی قالب های تازه تآسیسی، چون نو خسروانی و… از این مشرب ، آب می خورند.
و امّا در خصوص شعر امروز نیز پیرو صحبت هایی که در آثار و تألیفات مسبوق از بنده ـ شاید ـ خوانده و شنیده باشید، معتقدم شعر امروز، نیاز به بانوان شاعر خوب و قدرتمندی دارد که پایاپای مردان، نقش و خصوصیّات زنانگی شعر را به رخ شعر بکشند و احساسات خود را در قالب آفرینش زنانه شان ، به شعر امروز تحمیل نمایند. اتّفاقی که متأسّفانه در شعر امروز زبان پارسی ، بسیار کم رنگ به چشم می آید و علّت این کم رنگی و به چشم نیامدن شعر شاعران زن، از زوایای گونه گونی قابل بررسی است که در این مجال نمی خواهم به آن بپردازم و فقط به ذکر این نکته بسنده می کنم که به عنوان یک فعّال و منتقد این سرزمین، چند سالی ست وظیفۀ خود دانسته ام تا به اشعارچند بانوی خوش فکر و مستعد در حوزۀ شعر بپردازم و به نوبۀ خود، کارهایی نیز انجام داده ام که امیدوارم با جدّی گرفتن این موضوع از طرف خود بانوان مستعد و علاقه مند برای ورود به حوزۀ تخصّصی شعر و دوستان متولّی و استادان، در آینده شاهد حضور چشمگیر بانوان شاعر در سطح بالا با احساس و عواطف رنگارنگ و اندیشه های زنانه شان باشیم.
بانو نسرین آهنگی را نیز به خاطر داشتن حس و عاطفه ای سرشار و پشتکاری ستودنی که در کمتر کسی دیده ام ، می ستایم و به این بانو به عنوان یکی از شاعران خوب و تأثیرگذار ، خاصّه در چند سال آتی چشم دوخته ام و امید فراوانی دارم اگر همین سعی و اهتمام ایشان در کنار چند پارامتر دیگر قرار بگیرد و ادامه بیابد، نام ایشان را به عنوان یکی از زنان تأثیرگذار و شعر ایشان را به عنوان شعری فراگیر که بازگوی هنرمندانۀ احساس خیل کثیری از زنان این سرزمین باشد، ببینیم و بستاییم. مشخصّۀ بارز بانو آهنگی در اشعارش، زبان و حسّ زنانۀ بکر شان هست که خوانندۀ مطلّع را به این امر متمایز فراخوان می دهد و این لایه های زنانۀ احساسی در کلمات شعرش موج می زند:
دریا– دریا،با تو سفر خواهم کرد دنیا– دنیا، بر تو نظر خواهم کرد
جنگل – جنگل چوسبزه های وحشی باران – باران، ازتوگذرخواهم کرد
البتّه هنوز زبان شعری ایشان ، آن استحکام و قوام لازم را ندارد، ولی رگه هایی که بروز می دهد ، خبر از آینده ای درخشان و روشن دارد که بتواند این احساس آهنگین و رنگین را در زبانی به روزتر و سخته تر به مخاطبان شعرش عرضه بنماید. شاعر باید هر روز بتواند از نو متولد بشود و ابژه های شعر زمان خود را به خوبی باز شناسی کند و در شعرش نقش و جایگاهی در خور ، بدان ها وابگذارد. خانم آهنگی نیز از این امر مستثنی نیست و باید با مطالعۀ شعر معاصر ایران و الگوگیری از زبان و کانسپت شعر موفّق ، هر چه بیشتر خود را هماهنگ تر بسازد تا جایی برای هیچ نوع اضافات و حشوی در بیان و زبان شعرش باقی نگذارد.
شایان ذکر است که اخیراً مجموعۀ شعر این بانوی شاعر با عنوان ” نفسی برای پرواز ” توسّط مؤسّسۀ انتشاراتی آثار برتر به چاپ رسیده است که در برگیرنده تعدادی از غزل ها، مثنوی و رباعی های این شاعر ارجمند است. برای این شاعر ارجمند و دوست داشتنی و تمام شاعران میهن عزیزم آرزوی موفّقیّت های روزافزون دارم و امیدوارم که از خواندن اشعار این مجموعه لذّت ببرید. در پایان شما را مهمان غزلی از مجموعه نفسی برای پرواز می کنم :
طفل دبستان
مویم سپید و همچنان طفل دبستانم
من از تبار خاک ایران ، مهد رندانم
با حرف های عشق ، پیروزم به نادانی
چون رستم دستان ، هنر آموز زالانم
آوازه ام می پیچد هر جایی که تن جاریست
گویم به این عالم که من از خاک خوبانم
خاکم که بوی مشک و عطر نسترن دارد
این خاک را سرمه کشیدم روی چشمانم
این را بگویم ، با همه نازک دلی هایم
من ، خواهر سهرابم و فریاد آنانم
من با قلم ها می زنم ، خود تیشه بر ریشه
هر کس بخواهد بر کند نسل دلیرانم
با قلب شعرم می نویسم دوستی هر جا
چون کوه هستم در عمل ، با عشق و ایمانم
شاید بماند یادگاری نام و آوازم
حتی اگر یک بیت باشد از هزارانم