-
مادران سرزمین سوخته / محمد جلیل مظفری
جمعه 19 بهمن 1397 16:37
مادرانِ سرزمینِ سوخته موپریش و سوگوارو بیقرار بی که نام یا نشانی از عزیزکردهشان چشمهای خیرهشان درانتظار تا که کی دمد دوباره آفتاب پشتِ تیره ابرهای خاوران تا دوباره کی جوانه میزند باغِ زردِ بیبهار. مادرانِ سرزمینِ سوخته در سکوتِ خانههای بیخبر سینهکوبِ بس شبانِ سوت و کور شروهخوانیِ روزهای بعدِ هجمۀ تتار ای...
-
ماهیگیر / حسن اسدی
جمعه 19 بهمن 1397 16:36
یک زورق شکسته،چونیلوفری غریب درگوشه ای زبسترِدریاشکفته بود عفریتِ مرگ، زاده ی اهریمنِ پلید درلابلایِ دامنِ خیزاب،خفته بود ازدوردست،جلوه ی فانوس کم فروغ سوسوزنان،به گنبدِ امواج می نشست سنگینْ سکوت آب،درآغوشِ نیمه شب باپارویِ شکسته ی صیاد،می شکست صیاددرسیاهیِ شب،تورکهنه را درپیچ وتابِ سرکشِ خیزاب،می سپُرد تامی کشیدتورِ...
-
حکایت / سعید سلطانی طارمی
جمعه 19 بهمن 1397 16:36
صبح بود آفتاب خواب مانده بود و دشت در ملال تیره ای نشسته بود آهویی که توی مرغزار می چرید. ناگهان نگاه کرد و دید یک پلنگ پیر عنقریب حمله می کند به او. ایستاد و با پلنگ گفت: داشتیم؟ او جواب داد: "خل شدی؟ زودتر فرار کن که ناگهان نگیرمت" گفت: "آفتاب که هنوزدر نیامده است و سایه ات توی پنجه هات خواب مانده...
-
برای من که ویرانم / اقبال مظفری
جمعه 19 بهمن 1397 16:33
چنین که ویرانم من اینگونه از عقیقِ معدن کوپایههای بدخشان نگو انگار/ از بلخ و بامیان خبر قتل عام را نشنیدی نگو که پارههای سفال از کدام شاه و شیخ و شحنه میگویند این آبگینه یادگار عزلت خیام در تختگاه سلطانی است طعنه مزن به خاطرۀ تلخ چشمهای اسفندیار نگو که جرعه نوشی مستان بزمی به سرسلامتی داغهای فردوسی است هنوز زخم...
-
چارپاره / محمد جلیل مظفری
جمعه 19 بهمن 1397 16:33
سکوتِ محض در اندامِ کوچهها جاریست شبِ جهنمیام خالی از ستاره شده به پشتِ پنجرهها نقلِ خنجر و پشت است چه سینهها که از این قصه پاره پاره شده در این کرانۀ بیانتهایِ نومیدی چراغ مرده و آیینه مات و تاریک است کسی نمیدمد اینجا به صورِ بیداری مگر نه اینکه دمِ رستخیز نزدیک است؟ نیا که در قُرقِ سایههاست کوچۀ ما نیا...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 17 بهمن 1397 15:19
ادیبانی که برای هم دست به قلم شدند سالها پیش، یعنی دقیقا وقتی کامپیوتر، اینترنت، تلگرام، ویچت، واتساپ و البته اینستاگرام نبود مردم برای اینکه از احوال هم باخبر شوند، دست به قلم میبردند و نامه مینوشتند. حتی من دهه هفتادی هم یادم هست نامه چقدر میرفت و میآمد. روزنامه فرهیختگان - محسن صالحی خواه: فکر میکنم از تیتر...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 17 بهمن 1397 15:17
-
حوزه فرهنگ و آسیبهای ناشی از فقدان برنامهریزی/ شهرام اقبالزاده
یکشنبه 23 دی 1397 11:25
مهمترین آسیبی که حوزه فرهنگ را در ایران تهدید میکند، فقدان برنامهریزی است که سبب شده در اموری مانند رونق کتابخوانی موفق نباشیم. دراین زمینه، عوامل متعددی نقش داشته است اما مهمترین آن نبود برنامهریزیهای بلندمدت و میانمدت در حوزه کتاب و کتابخوانی است؛ به نحوی که میتوان گفت نتایج برنامهریزیهای انجام گرفته برای...
-
انکار / راحمه شهریاری
سهشنبه 18 دی 1397 16:42
این چارپایه زیر پایم را, می بینم و در حال انکارم بر گردن من میتوان انداخت این جمله را:من دوستت "دارم"
-
مرگ / محمد رضا ترکی
سهشنبه 18 دی 1397 16:29
وانهادند تورا؛ مثل اسکیموها که کهنسالان را تا تن خسته اشان طعمهّ گرگ شود... مرگ در چشم تو زل زد، خاموش و تو - مانند همیشه مغرور - تلخ، در چشمانش خیره شدی... ناگهان زانوانت لرزید برف ِ یکدست سپید ارغوانی گردید!
-
می دانم / محمد علی شاکری یکتا
دوشنبه 17 دی 1397 16:18
می دانم لب هایت را دوخته اند دستبندی برایت ساخته اند دارکوبی بردرخت کاج کنار پنجره ات نوک می کوبد و تو کره اسبان و مرغزاران را از یاد نبرده ای طنابی دم می جنباند چون مار زنگی تا هوس نکنی مستی شبانه انگورها را تماشا کنی. عاشقانه به دنیا نیامده ای که عاشقانه در سلولت بمیری گرسنه تر از آهوان زخمی. زیر این گنبدها و شهرهای...
-
روزی دوباره لبخند / محسن صلاحی
دوشنبه 17 دی 1397 16:05
در کوچههای کودکیِ من درهای صفکشیدهٔ مغرور با شیشههای رنگی با لکههای روشنِ دلتنگی... «روزی دوباره خنده و لبهای سردِ تو پیوند میخورند...» اما آیینه دلسیهتر از آن است که راستراست زل بزند توی چشمهات و راست راست راست بگوید. ای رفته تا هزار و هزارانهزار فرسنگ آنسوتر ای دور دور دور ــــ خدایا چقدر دور! ــــ...
-
کوتاه 2/ سعید سلطانی طارمی
دوشنبه 17 دی 1397 15:55
سرباز، در کیسه خواب خویش نشسته و فکر میکند به سیم خاردار خداوند در مرز بیکرانهی آبی و یک فرشتهسرباز در برجک ستارهی قطبی.
-
مثل / سید علی میر افضلی
دوشنبه 17 دی 1397 15:44
مثل پنجشنبهها خستهی جهان بی عدالتم... مثل جمعهها تشنهی عدالت لبان تو.
-
قفل / پاییز رحیمی
دوشنبه 17 دی 1397 15:40
روزی تمام قفل های زنگ خورده سبز خواهد شد قفل زبان بسته ما نیز
-
بذر / محمد رضا راثی پور
یکشنبه 16 دی 1397 16:43
می بیند و نمی شنود های و هوی را و حکم قاطعی که قرار ست پایان دهد به فتنه تشویش ذهن خلق! می بیند و نگاه شرر بار شهر را با سنگ پاره های کراهت خاموش می پذیرد خاموش و عاشقانه طومار جرم او به بلندای جاده ایست از سرزمین کفر به ایمان کبریت احمریست که از ژرف این ظلام روشن کند ستاره دنباله دار را گیرم که زیر همهمه این بانگ...
-
◙ زخم زوال؟ / سید علی میر افضلی
یکشنبه 16 دی 1397 16:32
در بین رباعیات انگشتشماری که به کسایی مروزی، شاعر شیعی سدۀ چهارم هجری (متولد ۳۴۱ ق)، منسوب است، این رباعی هم دیده میشود: نا رفته به شاهراه وصلت گامی نایافته از حسن و جمالت کامی ناگاه شنیدم از فلک پیغامی کز زخم زوال، نوش بادت جامی! مرحوم محمد امین ریاحی، رباعی را به همین ضبط، به نقل از تعلیقات شادروان نفیسی بر تذکرۀ...
-
جواد طالعی / سایت عقربه
شنبه 15 دی 1397 16:41
پنج سال بعد از جنگ جهانی دوم و چهار سال قبل از کودتای 28 مرداد در قلب جنگل هائی که به “بیسیم نجف آباد” معروف بود متولد شدم. جنگل نجف آباد، که بعدها با اندک تغییراتی پارک ولیعهد نام گرفت و امروز نمی دانم چه نام دارد، از انتهای خیابان بیسیم در فاصله میدان خراسان و میدان شوش شروع می شد و فکر کنم دامنه اش به نزدیکی های...
-
ادیب الممالک و وجدان بیدار / محمدرضا راثی پور
شنبه 15 دی 1397 16:37
یکی از نخستین شاعران دورهی قاجار که به موازات تحولات و دگرگونیهای نهضت مشروطه شعر خود را در خدمت اجتماع نهاد و از فضای بستهای که شعرای درباری زمان بازگشت ادبی به تبع مقتضیات زمانی خاص دورهی خود ایجاد کرده بودند خارج شد،ادیب الممالک فراهانی بود. ادیب الممالک مثل سایر اسلاف خود شعر و شاعری را با مداحی آغاز کرده بود....
-
دلایل انحطاط کتابخوانی / تهیه مطلب شهرام حسن زاده
سهشنبه 11 دی 1397 20:53
1- درباره علل می توان از دو نوع علت سخن گفت. علل باعثه یا موجده و علل مبقیه. علل باعثه عللی هستند که چیزی را به وجود می آورند. مثلا می گویند علت انحطاط اجتماعی ایران حمله اعراب یا مغولان یا ترکان ماوراءالنهر و... بوده است. تقریبا هیچ توافقی در مورد علت یا عللی که باعث یا ایجاد کننده وضع موجود شده وجود ندارد. نوع دوم...
-
قلب / کوروش آقا مجیدی
یکشنبه 9 دی 1397 19:57
روی پنجه ایستاده ای . روی پنجه بال بال می زنی ! ناگهان باز و بسته می شود دیافراگم . ارتفاع قلبی ات ثبت می شود ! ■ پای مهربان تو ! شانه های لرزه خیز من ! استوار تر بایست ، استوار تر ، عزیز من سعی می کنم آستانه ی تحملم بیشتر شود . ■ هر چه تخم کینه کاشتی ، هر چه چشم دیدن مرا نداشتی ، هرگز از طول این ارادتی که عرض می کنی...
-
بخش کوتاهی از گفتوگوی سیروس شاملو(فرزند شاملو) با کامیار شاپور(فرزند فروغ)
یکشنبه 9 دی 1397 19:56
ـ یک پرسش متفاوت، شما از کِی با شخصیتی با نام فروغ در جایگاه شاعری مشهور (نه مادر) آشنا شدی؟ من از سیکل اول با شعرهای فروغ آشنا شده بودم. کتابهاش را پدرم میآورد و میخوندم؛ یعنی توی سن 14- 13 سالگی شعراش را کامل خونده بودم. ـ خب خوندن این شعرا توی اون سن، بهدلیل رمانتیک بودن شعرها، خیلی تاثیرگذار است. با توجه با...
-
پشت این سکوت ها.../ فاطمه صمدی
یکشنبه 9 دی 1397 15:01
روز ها می گذرد و من افسوس و دریغ پشت این شیشه ی سرد رفتنت را به حراجِ نفسم می سپرم... آهِ یخ بسته ی من! دور از چشم تو با پنجره ها می گریم دور از چشم تو غم های تو را می شمرم
-
نظام منطقی شعر / اسماعیل امینی
یکشنبه 9 دی 1397 14:49
نطق آب و نطق خاک و نطق گل هست محسوس حواس اهل دل اگر چه در شعر منطق معمول در نثر و نوشته های استدلالی رایج نیست، مگر در اشعار تعلیمی ، اما روابط میان اجزای شعر مبتنی بر نظمی است که می تواند مخاطبان را با خود همراه کند. اگر می گوییم که در شعر ، منطق معمول رایج نیست این گونه هم نیست که شعر آمیزه ای از جملات و عناصر درهم...
-
آسمان، آبستن ماه است/ مرتضی دلاوری
یکشنبه 9 دی 1397 14:30
آنکه میگوید، نمیبیند وآنکه میبیند، نمیگوید شاعران را حسرتِ زوزه گرگها را رنجِ گردندرد خواهد کشت.
-
خاطره مجید انتظامی از احمدرضا احمدی
یکشنبه 9 دی 1397 09:48
سال 1356 بود. من از خانوادهام جدا شده بودم و تنها زندگی میکردم. هنوز ازدواج نکرده بودم و هزینههایم با خودم بود. حقوقی که آن موقع وزارت ارشاد بابت نوازندگی در ارکستر سمفونیک به ما میداد سههزار تومان بود و کفاف مخارجم را نمیداد. کارهای مختلفی میکردم از مسافرکشی بگیرید و بروید جلو و اصلا این طور نبود که فکر کنید...
-
بخش کوتاهی از گفتوگوی سیروس شاملو(فرزند شاملو) با کامیار شاپور(فرزند فروغ)
یکشنبه 9 دی 1397 09:47
ـ یک پرسش متفاوت، شما از کِی با شخصیتی با نام فروغ در جایگاه شاعری مشهور (نه مادر) آشنا شدی؟ من از سیکل اول با شعرهای فروغ آشنا شده بودم. کتابهاش را پدرم میآورد و میخوندم؛ یعنی توی سن 14- 13 سالگی شعراش را کامل خونده بودم. ـ خب خوندن این شعرا توی اون سن، بهدلیل رمانتیک بودن شعرها، خیلی تاثیرگذار است. با توجه با...
-
خاطرهء حسین منزوی از مهدی اخوانثالث / بهنقل از کتاب باغ بیبرگی
یکشنبه 9 دی 1397 09:45
یکشب دوستی را که بسیار مشتاق دیدن امید بود با خود به خانهاش بردم. راستش ماهها بود که در زنجان بودم و فترتی در روابطمان ایجاد شده بود و اندکی نگران بودم که مبادا خیلی تحویلمان نگیرد و به قول معروف پیش طرف کنفمان کند. اما برخورد آن شبش بهقدری گرم و پر شور بود که راستش مرا به گریه انداخت. شاید بیست بار مرا بوسید، رها...
-
خاطره مفتون امینی از نصرت رحمانی
یکشنبه 9 دی 1397 09:44
یکروز کتاب «پوچ» نصرت درآمده بود. او توانسته بود برای این کتاب مقدمهای از نیما بگیرد. مقدمه در کاغذی سبزرنگ با خط نیما نوشته شده بود و نصرت خیلی خوشحال بود. ما هم کمی حسودی کردیم و او به ما شام داد. نصرت آدم خیلی خاصی بود و حالتی عصیانی داشت. آن موقع او مأیوس هم نبود، مأیوس بودنش در اواخر سال ۴۹ و اوایل سال ۵۰ بود؛...
-
نامهٔ اکبر رادی به عباس معروفی در سال 1357
یکشنبه 9 دی 1397 09:44
«گمان نمیکنم هیچکس از صحابهٔ قلم مثل من این روزها در اختناق و زیر ضربه مانده باشد. یکی دو نعره کشیدیم و خیال میکردیم به پژواک نعرهٔ ما پنجرهای باز میشود. نوری به صحنه میتابد. زمین زیر پای ما تکان میخورد ولی زمین که هیچ، حتی آب از آب تکان نخورد. حتی پیچها را برای ما سفتتر هم کردهاند. آثارم مطلقاً در بازار...