.

.

سرابی که شاعران به آن سمت رفتند / ⁨⁨ندا ولی‌پور⁩


علیرضا طبایی شعر بی‌وزن را سراب می‌داند و می‌گوید: راهی که آقای شاملو پیشنهاد کرد، شعر بی‌وزن، باعث شد شاعران به سراب بسیار دردناکی هدایت شوند؛ همه فکر می‌کنند با چند کلمه زیر هم نوشتن شعر می‌سرایند.

این شاعر و ترانه سرا (متولد ۱۴ آذر ۱۳۲۳)  در گفت‌وگو با ایسنا در سالگرد تولدش درباره این‌که در ۷۷ سالگی چه کتاب‌هایی از او منتشر خواهد شد و این روزهای خود را چگونه می‌گذراند، گفت: به خاطر روزهای تلخ کرونایی من هم مانند بقیه در یک حصر خانگی خودخواسته هستم و این اتفاق این فرصت را به من داد تا به کارهای گذشته سامان بدهم و به آن‌ها برسم. خوشبختانه دو مجموعه‌ای که قرار بود از من چاپ شوند، هر دو هم اجازه چاپ گرفتند و هم مراحل چاپ را به پایان رساندند و الان در آستانه انتشار هستند؛ یکی مجموعه غزل‌هایی است که در حقیقت شامل شعرهایی بعد از کتاب «تندر اما ناگهانی‌تر» تا امروز است که این مجموعه «تاک کهنسال و خوشه‌های صبح» نام دارد و در انتشارت آرادمان منتشر می‌شود. کتاب دیگر گزیده‌ای از ترانه‌هایم با عنوان «عشق تو نمی‌میرد» است و این کتاب هم در همین انتشارات به چاپ خواهد رسید.

او افزود: در حال آماده کردن مجموعه‌ شعرهای نیمایی‌ام  هستم که ادامه «شاید گناه از عینک من باشد» است. پژوهشی درباره نمایشنامه‌نویسی منظوم هم داشتم که آن را هم آماده می‌کنم تا به چاپ برسد.

او درباره این‌که تعداد عناوین شعری که منتشر می‌شود در ظاهر بسیار زیاد است و این موضوع از چه چیزی نشأت می‌گیرد، گفت: این موضوع هم از شعردوستی ما ایرانی‌ها و الفتی که با ادبیات و به‌ویژه شعر داریم نشأت می‌گیرد. ما شاعران بزرگی داریم که از رودکی شروع می‌شوند تا روزگار نزدیک ما، و ضرب‌المثل‌ها و گفت‌وگوهای مردم با شعر آمیخته بوده است. اما در روزگار ما متأسفانه تعداد کتاب‌ها و کسانی که مدعی شاعری هستند، زیاده شد و هم تعداد مجموعه‌هایی که به نام «مجموعه شعر» منتشر می‌شوند که من آن‌ها را مجموعه شعر نمی‌دانم، زیاد شده است. تعداد شاعران واقعی روزگار ما بسیار کم شده است، دلیل اولش همان عامل شعردوستی است، شعر همواره برای ایرانیان عزیز است، شاعران احترام داشتند و دارند و همیشه یک نوع تشخص برای شاعر وجود دارد بنابراین همه دلشان می‌خواهد شعر بگویند؛ در گذشته معیارها و ضوابطی بود، کسانی بودند که سره را از ناسره تشخیص می‌دادند، کارهای  خوب را چاپ کرده و کارهای ضعیف را کنار می‌گذاشتند، نقایض شعر را می‌گفتند و ایرادها را برطرف می‌کردند و این باعث می‌شد شعر خوب نضج بگیرد  و شعر خوب پرورده شود اما حالا با فضای مجازی و رسانه‌هایی که در این روزگار خیلی راحت در اختیار مردم هستند، از بچه‌های مدرسه‌ای تا پیرمردها و پیرزن‌های کم‌سواد و باسواد که سودای شاعری دارند، به خود اجازه می‌دهند کارهای خود را منتشر کنند بدون این‌که هیچ نظارتی بر کارشان باشد و کسی آن‌ها را راهنمایی کند.

این شاعر ادامه داد: متأسفانه راهی که آقای شاملو پیشنهاد کرد، شعر بی‌وزن، باعث شد آن‌ها به سراب بسیار دردناکی  هدایت شوند؛ همه فکر می‌کنند با چند کلمه زیر هم نوشتن شعر می‌سرایند. شعر سپید و شعر آزاد و دیگر مکتب‌های خودساخته که به وجود آمدند، همه ویرانگری را در ادبیات  آغار کردند و شعر را به سرنوشت تلخ امروز کشاندند. تصور نمی‌کنم هیچ‌کدام  از این‌ها که زیر عنوان شعر  درمی‌آیند بمانند، مگر شعرهایی که از غربال زمانه بگذرند و به دست نقاد زمانه بررسی شوند و در کوتاه‌مدت و یا درازمدت حقانیت خود را ثابت کنند و مهر ماندگاری به خود بزنند. اما بقیه مانند رودخانه‌ای که پر از خار و خس است، رد می‌شوند و خواهند رفت.

طبایی درباره جریان‌های ادبی و این‌که برخی می گویند جریان‌های قبلی جوابگو نیستند، اظهار کرد: سرابی که  امروز شاهد هستیم  و شاعران به طرف آن‌ رفته‌اند از این‌جا می‌آید که در گذشته تصوری وجود داشت و عده‌ای که از نظر خلق شعر و خلاقیت هنری و ادبی ضعف درونی داشتند و نمی‌توانستند وزن را فرابگیرند و آن را درونی کنند، یعنی وزن جزئی از ذهنشان بشود بدون این‌که هنگام خلق شعر مخل بیان شود و یا این‌که ضعف در بیان داشتند و این‌گونه عنوان می‌کردند که شعر کلاسیک ظرفیتی ندارد و نمی‌تواند مسائل امروز را بیان کند، راه‌های دیگری را تجربه کردند. شعر نیمایی دیدگاهی بود که در برابر شاعران گسترده شد اما به مرور این آزادی بی‌بند و بار از طریق فضای مجازی به وجود آمد و کسانی که به شعر علاقه‌مند بودند و می‌خواستند به نام و نانی برسند، توانستند با بهانه‌های واهی دیگر راه آسان‌تری را انتخاب کنند، چند کلمه دنبال هم بیاورند و تصور کنند شعر است. در حالی که شاعر  باید خود را به خیلی از آگاهی‌ها  و آموزه‌ها و آموخته‌ها مجهز کند، این آموزه‌ها می‌تواند وزن باشد، می‌تواند شعرهای شاعران دیگر از رودکی و عطار گرفته تا شاعران نزدیک به ما از ملک‌الشعرا بهار، پروین اعتصامی و بعدها نادرپور و سپهری و مشیری  و امثالهم باشد و از تجارب آن‌ها استفاده کند، به قول معروف آمد و بیرون‌شد از مضیقه‌های کلام را یاد بگیرند و بتوانند در کوتاه‌ترین جملات، دنیایی از اندیشه را بیان کنند، البته به شرط این‌که در روزگار ما نفس بکشند و در این زمانه زندگی کنند، حرفشان حرف مردم زمانه باشد نه این‌که ذهنیات گذشته و شمع و گل و ساقی بیرون بیاید و در روزگار ما نفس بکشند و گام بردارند.