شعر دیداری- شنیداری هنوز آن چنان که باید و شاید در سطح مخاطب عام جایگاهی ندارد، چرا؟ چون هنوز بسیاری شعر موزون و نهایتاً شعر نوشتاری معاصر را شعر تلقی میکنند. این البته جای تاسف و نگرانی ندارد، زیرا شعرهای پیشرو قدری دیرتر در نظر مخاطب رنگ میگیرند. هوشنگ ایرانی و بسیاری از شاعران پیشرو با گذشت چیزی حدود 80 سال هنوز مهجور هستند و آنطور که شایسته و بایسته است، مورد توجه و نقد قرار نگرفتهاند. اما دنیای مجازی و اندیشهی دیداری-شنیداری وجود دارد و در زندگی روزمرهی ما مشهود است. از تبلیغات محیطی گرفته تا نرمافزارهای ارتباط جمعی جملگی در حال ارایهی ظرفیتهایی از آثار دیداری- شنیداری است. همین چند روز پیش با «شعر مستند»، «اسلاید شعر» و «کاردستی شعر» مواجه شدم که برای نخستین بار تجربه میشدند. جامعهی اروپا و امریکا به واسطهی درک و تجربهی به موقع مظاهر مدرن و پست مدرن، نیز پیشتاز بودنشان در کشف تکنولوژیهای جدید، توانستهاند بسیار بر شعرهای دیداری- شنیداری اثر بگذارند و ما متاسفانه هنوز در پارهای اوقات مقلد آنها هستیم، البته گاهی تلاش میشود تا از تلفیق تکنولوژی و ظرفیتهای شعر ملی و بومی به تجربهای نوین و بدیع برسیم یا به تعبیری آثاری در این حوزه بیافرینیم که ایرانیزه باشد اما در این حوزه هنوز به مانند حوزهی «خودرو» وابسته به عناصر غیربومی هستیم. ما هنوز ابتدای راه هستیم. شاید باور نکنید اما پس از انتشار کتاب «جریانشناسی شعر دیداری- شنیداری» با کتابی مواجه شدم که 400 صفحه است و در سال 2021 منتشر شده و کل کتاب به تجربیات افرادی پرداخته که در حوزهی ویدئو شعر اثر خلق کردهاند. در ایران این دست تجربیات را نادیده میگیرند و تفنن میدانند در حالی که به زعم من، اگر قرار باشد در شعر آینده شاهد انقلابی باشیم این انقلاب، در حوزهی شعر دیجیتال اتفاق میافتد. لطفاً با این حرف نخندید! در دنیایی که بچهی سه ساله تبلت در دست دارد و با انواع نرمافزارهای ارتباطی آشناست، قطعاً در ادوار بعد، قلم نیز کالایی سنتی تلقی خواهد شد و به مرور کتاب به سرنوشت نشریات دچار خواهد شد و فرهنگ مطالعه سمتوسویی دیجیتالی خواهد گرفت. کما اینکه مظاهر آن را در حال حاضر میبینید. کتابهایی که به صورت پی دی اف تولید میشوند و مجلات اینترنتی و پادکستهای صوتی جملگی نشانههای صدای پای این انقلاب در ایران و جهان است. پس تا دیرنشده باید جنبید!
برگردم به سوال شما، حتمن یادتان هست وقتی قرار بود جایزهی شعر کارنامه را به نامایاد «عباس صفاری» بدهند، هیات داوران جایزه را به آن بخش از شعرهای غیر دیداری ایشان دادند و مشخصاً این دست تجربیات او را جدی نگرفتند. در حال حاضر نیز شعردیداری- شنیداری بیشتر در سایتها و گروههای مجازی ارایه میشود. اگر چه در ایران این حوزه، شاعر و مخاطب کم دارد اما نمیتوان این تجربهگرایی را انکار کرد. مشکلی که بسیاری از شاعران ما دارند، عدم دانش استفاده از نرمافزارهای مربوط به خلق اینگونه شعرها است. عموماً خودشان مجری نیستند و تکنیسینهایی را دارند که ایدهی آنها را اجرا میکنند مگر آن دسته از اشخاصی که گرافیست هستند و در استفاده از نرمافزارهای طراحی تبحر دارند یا مهندس قلمداد میشوند. خُب، به نظرم این دوران مقدماتی سپری خواهد شد و به کمک همین صفحات فیسبوک، اینستاگرام و... سطح زیباییشناسی مخاطب نیز با آثار دیداری- شنیداری رشد خواهد کرد.
@mazdakpanjehee