منصور اوجی یکی از شاعران متاخر نیمایی بود که در کوتاه سرایی زبان و طرز خاص خودش را داشت و با توجه به انعطافها و تجدید نظرهایی که داشت توانست از سیلاب سهمگین انقلاب و ادبیات جنگ جان سالم بدر ببرد و در پوسته تفکرات قالبی و سیاه و سفید دور ماضی نماند.
اوجی بیشتر شهرت خود را مدیون آثاری بود که بعد از انقلاب منتشر کرد و شاید بهترین اشعار او در مجموعه کوتاه مثل آه گرد آمده اند.در این مجموعه اشعار کوتاه که محصول زمان پختگی و ممارستهای زبانی شاعر است با شعرهایی صیقل یافته و تراش خورده مواجهیم :
با حنجره ای قدیم
با حنجره ای قدیم میخواند
مرغی لب سلخ :
_ بر گیرید از اب برگیرید
این سنبل کاکل سیاوش را !
پهنای زمین و هفت دریا را
در اتش سرخ غرق خواهد کرد
در خون خون خون ......
اری لب سلخ
با حنجره ای قدیم میخواند _
مرغی و چه تلخ !
البته حلقه روشن فکری که به مرکزیت مرحوم گلشیری فعال بود و بویژه کتابی با عنوان در ستایش شعر سکوت که توسط مرحوم گلشیری نگاشته شد در شهرت یافتن این شاعر نیز بی اثر نبود.در این کتاب در نوع خود خواندنی مرحوم گلشیری اعتقاد داشت که منصور اوجی هرچند از لحاظ زبان شعری از م. آزاد و حقوقی و اسماعیل خویی تتبع کرده است ولی نقص های این طرز را جبران کرده و در انتها از سرمشق متقدمینش پیشتر رفته است.
کوتاه مثل اه
در زیر این بلند
ما شرقیان همیشه سرودی سروده ایم
با تیغی بر گلوگاه
در نوبت پگاه :-
بر سبزه های خاک
پروانه ایم ما
با طول عمر خویش
کوتاه مثل اه .
به نظر بنده حقیر طرز شعر مرحوم اوجی قابلیت ادامه دادن و پتانسیل تداوم و بقا را دارد و برخلاف کسانی که شعر نیمایی را خاتمه یافته می دانند واجد ویژگی هاییست که همچنان می تواند با تنوع زبانی همچنان فریبنده و جذاب باشد.