.

.

سیاوش عزیز!/ مهدی عاطف راد


 

یاد دلگشای تو، سیاوش عزیز!

شب‌چراغ خاطر من است

شب‌چراغ قلب بی‌امان و سخت در نبرد با سیاهی شبانه‌ام

چهره‌ی همیشه خنده بر لبت نمی‌رود ز خاطرم

آن نگاه مهربان پرصمیمیت

آن تبسم پر از صفا

آن صدای دل‌نشین بم

آن کلام دل‌پذیر الفت‌‌آفرین

آن وجود نازنین

هرگزم نمی‌رود ز یاد

چون ستاره‌ای همیشه روشن است

کوکبی‌ست تابناک

کوکبی که آسمان ذهن من ز تابناکی‌اش پر است از فروغ

کوکبی که هست بی‌افول و بی‌غروب

کوکبی که هست مظهر تمام چیزهای ارجمند و خوب.

آرشت که مظهر گذشت بود

و نمونه‌ی یگانه‌ی نثار جان و بذل زندگی

بذل آن برای سرفرازی وطن

و گذشتن از وجود خود برای حفظ مرزهای سرزمین مادری

حفظ یادگار دوره‌های باستان

حفظ کوهها و دره‌ها و دشتها و بیشه‌ها و رودها و برکه‌ها و چشمه‌های آن

داده است و می‌دهد به من همیشه آن معلم بزرگ

درس رادمردی و شهامت نثار جان.

 

رستمت که بود تهمتن

پهلوان سیستانی دلیر و بی‌نظیر

زابلی‌یل یگانه‌ی شکست‌ناپذیر

قهرمان قصه‌های پهلوانی حماسه و نبرد

شیرمرد سربلند پشت سر نهادن تمام رنجهای هفت‌خان و دامهای مرگ‌بار بی‌شمار آن

داده درس حامی همیشگی داد بودن و سر نترس داشتن برابر ستمگری به من

در مسیر سخت دادخواهی و کمک به مردمان دادجو

در مسیر پرمخافت نبرد با ستمگران.

 

و سیاوش نجیب و نیکخوی تو که خون او شکفته می‌شود

هر بهار در هزارها و صدهزارها پر سیاوشان سبز و سرخ

هر شقایقی که می‌شکوفد آتشین

هر بهار

در میان دشتها و کوه‌پایه‌های این دیار

یادگار خون سرخ اوست

هست مظهر و معلم نجابت و وفا به عهد

و نماد راستکاری و درست زیستن برای من.

 

تا بر این زمین و زیر آسمان این سرای دیرسال زنده‌ام

تا در این دیار دلگشای خاطرات عطربار می‌کشم نفس

یاد تو نمی‌رود ز خاطرم

یاد خوب و روشنت، سیاوش عزیز!



نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی عاطف‌راد پنج‌شنبه 1 خرداد 1399 ساعت 22:10 http://www.atefrad.crom

سلام و سپاس. البته من این شعر را برای و به یاد سیاوش کسرایی سرود‌ه‌ام که همیشه به او ارادت خاصی داشتم و دارم و برایم خودش و شعرهایش و خاطره‌اش همیشه عزیز و گرامی بوده و است. آرش اشاره به شعر "آرش کمان‌گیر" او، رستم اشاره به "مهره‌ی سرخ" و سیاوش اشاره به شعر "در آزمون آتش" و عنوان یکی از کتابهایش- "سیاوش در آتش"- دارد.
برایم جالب است که شما برداشت دیگری کرده و سیاوش آواز ایران را در این شعر دیده‌اید. باز هم سپاس از این‌که شعرم را خواندید و درباره‌اش نظر دادید.

راثی پور چهارشنبه 31 اردیبهشت 1399 ساعت 13:51

سلام و عرض ادب.شعر زیبایی بود با ایهام تناسبی جالب در مورد این شخصیت اسطوره ای مظلوم و نیز اشاره ای به سیاوش آواز ایران .جناب شجریان.
متاسفانه در اثر نوعی تهاجم فرهنگی حتی اسطوره های ما نیز عاریتی شدند و نتوانسته اند برغم باور پذیر بودن جایی مناسب در حافظه قومی ما داشته باشند لذا هویت ما تا حدود زیادی از این نقیصه آسیب دیده است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد