.

.

شعر و نگاه انسانی زنان و مردان / اسماعیل امینی

 

 

در برابرروش بیهوده ای که شعر را به شعر زنانه و شعر مردانه تقسیم می کند ، به نظرم این عنوان مناسب تر می نماید.

بی آن که بخواهم بحث های ملال آور نظری و روانشناسانه را طرح کنم که از هردو گریزانم از آن رو که می پندارم برای شعر و شاعری چندان راهگشا نخواهد بود.

اما اگر به شعر های دو چهرۀ شاخص از زنان شاعر نیک بنگریم ،شاید منظور من از این عنوان " نگاه انسانی زنان و مردان " روشن شود.

مشهور است که شعرهای پروین اعتصامی چندان آکنده از حکمت و معارف و مباحث جدی تعلیمی است که در آن روزگار جمعی از ادیبان می پنداشتند که "پروین" تخلص یکی از مردان شاعر است ؛چندان که پروین در قطعه ای به این پندار اشاره دارد:

مرد پندارند پروین را چه برخی ز اهل فضل

این معما گفته نیکوتر که پروین مرد نیست

در سوی دیگر ، شعرهای فروغ فرخزاد است که اغلب، مبنای اصلی ارجاع کسانی است که از شعر زنانه و تجلی احساس و نشانه های زن بودن در شعر سخن می گویند.

در شعرهای پروین ، نمونه های فروانی هست که نگاه عاطفی و مادرانۀ شاعر را به جهان ، باز می نمایاند مانند شعر " آشیان ویران" که داستان پرنده ای است که برای سیر کردن جوجه هایش از آشیان پرواز می کند و به تیر صیاد دچار می شود، اما آخرین سطر شعر پروین این است :

فرزند مگر نداشت صیاد؟

در حالی که سراسر شعر سرشار از توصیفات عاطفی در حمایت از پرنده است .

هم چنین در شعر " ای گربه" با مطلع:

ای گربه تو را چه شد که ناگاه

 رفتی و نیامدی دگر بار

پروین از گم شدن گربۀ محبوب خود سخن می گوید و این نکته که نکند کوتاهی او در مهربانی و توجه به گربه موجب قهر شده است؟ و بسیاری از نکته های ظریف انسانی و مادرانه که مجال ذکر آن ها نیست.

باری سخن بر سر این است که این گونه نگاه به هستی و انسان، مختص شاعران زن نیست و در شعر مردان شاعر نیز بسیار دیده می شود، هم چنان که نگاه اندیشمندانه و آمیخته با حکمت ، مختص شاعران مرد نیست و در شعر زنان فراوان است. محروم کردن مردان شاعر از نگاه عاطفی و لطیف به هستی و محدود کردن شاعران زن به محدوده های خصوصی و مرزبندی هایی از این دست،  گریز از واقعیت ها و نادیده انگاشتن بسیاری از قابلیت های شعر مردان و زنان شاعر است .

دربارۀ نگاه انسانی  و سیر تکاملی آن در شعر فروغ  ، در نوبتی دیگر خواهم نوشت.