.

.

چرا سه گانی/زهرا ابومعاش



با سلام و عرض ادب و احترام خدمت دست اندرکاران دلسوز و ادیب این ماهنامه ارزشمند و خدمت شاعران و خوانندگان فرهیخته ی آن.

من مدتی از فضای وبلاگی دور بودم و تعطیلی بلاگفا هم مزید بر علت شد تا این دوری بیشتر طول بکشد. از طرف دیگر تغییر آدرس سیولیشه باعث شد که دیرتر مطالب خوب آن را بخوانم و خیلی تصادفی آدرس اینجا را پیدا کردم.

 

ظاهرا این شماره ماهنامه سیولیشه مربوط به شعر کوتاه است اما گویا بیشتر مباحث مطرح شده و نظرات دوستان پیرامون شعر سه گانی و چالشهای مربوط به آن است. من تقریبا بیشتر مقالات و شعرهای این شماره را مطالعه کردم، همین طور نظرات دوستان و استادان ارجمند را؛ و در حد بضاعت خویش بهره بردم. چند جا خواستم نظر بنویسم اما قسمت نظرات بسته بود و ناچار شدم دیدگاه های خویش را در این مقاله یکجا بنویسم.

 

چند موضوع در این مقاله ها توجهم را جلب کرد:

اول اینکه در مقاله ای نویسنده و شاعر محترم جناب آقای بیلویردی فرمودند فقط شاعران جوان و بی تجربه و در نهایت شاعران متوسط جذب سه گانی شدند و در حلقه سه گانی پردازان، اثری از شاعران خوب و توانمند نیست.

واقعیت این است که هر وقت ابداعی در هر زمینه ای و نه فقط در ادبیات صورت بگیرد، ابتدا جوانان هستند که به آن روی خوش نشان می دهند و افراد جاافتاده و با تجربه، با احتیاط با آن برخورد می کنند چون واهمه دارند آن ابداع با شکست و عدم اقبال روبرو شود. در حالی که روحیه جوانان خطر پذیر است و نوجو. اما در مورد سه گانی اگرچه بیشتر جوانان از آن استقبال کردند اما شمار شاعران با تجربه و توانمندی که به سه گانی روی آوردند نیز کم نیست. شاعران توانایی چون خود جناب دکتر راثی پور، سرکار خانم پاییز رحیمی، جناب دکتر حجت الله کرمی، جناب دکتر بهادر باقری، جناب دکتر فرهاد رنجبر راد، خانم دکتر فاطمه مجیدی، استاد کمیل کاشانی، شاعر توانای افغانستانی جناب آقای محمد شریف سعیدی، استاد عباس خوش عمل کاشانی و....

ضمن اینکه اقبال جوانان به این قالب شعری نه تنها نشانه ی ضعف آن نیست بلکه بر عکس نشانه ی قدرت و پویایی و به روز بودن آن است.

 

مطلب دومی که جناب بیلویردی به آن اشاره کردند، انتشار سه گانیهای ضعیف و بی مایه در فضای مجازی بود؛ همینطور انتشار نقدهای ضعیفتر که فقط تعریف و تمجید بی اساس بوده و نشانی از نقد علمی نداشتند.

من با این موضوع موافقم که تمام سه گانیهای منتشر شده در فضای مجازی، سه گانیهای عالی نیستند و چه بسا بسیاری از آنها طبق تعریفی که از سه گانی داریم اصلا سه گانی نیستند و به قول دوستان صرفا شعری سه سطری هستند. اما واقعیت این است که در اطراف زیباترین گلها نیز، علف هرز می روید و این امری اجتناب ناپذیر است. ولی این موضوع بدان معنی نیست که بگوییم برای جلوگیری از رویش علفهای هرز، باید تمام شرایط رویش گیاه را از بین برد . باغبان شرایط باغش را برای روییدن بهترین و معطرترین گلها فراهم می کند و در عین حال، علفهای هرز نیز خودبخود می رویند و نمی توان به طور کامل آنها را از بین برد.

از سویی دیگر ما امروزه با انبوهی از اشعار نیمایی و سپید نیز مواجهیم که تعدادی از آنها قوی و زیبا، و تعداد زیادی ضعیف هستند. آیا باید حضرت نیما را به خاطر انبوه اشعار نیمایی ضعیف و بی مایه ای که تولید می شوند سرزنش کنیم؟ یا مجازیم جناب شاملوی بزرگ را به خاطر انبوه اشعار سپید بی محتوا و بی ارزشی که امروزه سروده می شوند، زیر سؤال ببریم؟ اینان بزرگانی بودند که طرحی نو درانداختند و اشعاری بس بدیع و ارزشمند سرودند و راه نشان دادند. حال اگر عده ای درسشان را به خوبی آموختند و پا جا پای استاد نهادند و شعرهای نیمایی و سپید زیبایی سرودند که زهی سعادت ! اما اگر عده کثیری دچار توهم سرودن شعر نیمایی یا سپید شدند، اشکال از کج فهمی و ناتوانی خودشان است نه از آن بزرگان. در مورد سه گانیهای ضعیفی که حکم سیاهی لشکر را دارند نیز همین موضوع مصداقیت دارد.

 

واما در مورد نقد هم با ایشان موافقم که نقد اساسی و دقیقی در فضای وبلاگی بر روی کارها انجام نمی شود و باید در این زمینه بیشتر و بیشتر کار کرد. بنده حدود ده ماه مدیریت گروه سه گانی را در "واتساپ" به عهده داشتم که در آن گروه، جمعی حدود چهل و اندی از بهترین سه گانی پردازان کشور در کنار تعدادی از تازه واردان به این عرصه، فعال بودند. نقد سه گانیهای دوستان از برنامه های اصلی گروه بود و من شاهد بودم که استاد فولادی چقدر دقیق و علمی و سختگیرانه کارهای ارسالی دوستان را نقد می کردند و در این زمینه هیچ گونه تعارفی نداشتند و فرقی میان سه گانی پردازان قدیمی و با تجربه و سه گانی پردازان تازه کار قائل نمی شدند و در مورد همه به یک اندازه سختگیر، دقیق و حساس بودند. در عین حال که افراد تازه کار را نا امید نمی کردند و بعد از نقد دقیق، آنان را تشویق می کردند تا نقاط ضعف کار را بر طرف کرده، و بر نقاط قوت آن بیافزایند. ضمن آنکه تاکید می شد دوستان سه گانی پرداز فقط کارهای قوی و عالی خود را در فضای مجازی منتشر کنند و هر سه سطری را به نام سه گانی منتشر نکنند.

 

واقعیت مسلم این است که در فضای گسترده و نا محدود مجازی، ناگزیر و ناچار کارهای ضعیف زیادی تولید می شوند ولی شعری ماندگار می شود که واقعا شعر باشد. در مورد سه گانی نیز این موضوع صادق است و تنها سه گانیهای قوی که برخاسته از صمیم اندیشه و عاطفه شاعر و منطبق بر اصول و تعاریف سه گانی باشند، ماندگار می شوند و نماینده ی شعر سه گانی به شمار می آیند.

 

مطلب دیگری که در نظرات اساتید گرامی توجهم را جلب کرد دیدگاهشان پیرامون مقاله "از نیما تا سه گانی" بود. برداشت شخصی من از این مقاله این بود که سه گانی نتیجه طبیعی و منطقی شعر نیمایی است. درست مثل اینکه بگوییم گوشی لمسی هوشمند ادامه طبیعی تلفنهای معمولی است و نتیجه پیشرفت این نوع از دستگاه های ارتباطی. یا مثلا تلویزیونهای مسطح LCD , LED  امروزی، گونه های تکامل یافته و پیشرفته تلویزیونهای سیاه و سفید قدیمی هستند. یا تبلت و لپتاپ امروزی گونه تکامل یافته کامپیوترهای بزرگ و حجیمی هستند که به اندازه یک اتاق گنجایش داشتند. سیستمهای صوتی تصویری مدرن، ماهواره، اینترنت و بسیاری از مظاهر تکنولوژی، در واقع به مرور زمان به تکامل رسیدند و این امر نتیجه ناگزیر پیشرفت علم است؛ و اگر جز این بود، هیچ گاه اینهمه پیشرفت علمی در تاریخ بشریت روی نمی داد و انسان در همان عصر حجر باقی می ماند. ادبیات نیز سیر تکاملی دارد وذائقه ی ادبی انسانها در هر عصر و دوره ای باهم متفاوت و متاثر از شرایط جامعه و جهان است. آنچه من از این مقاله فهمیدم این است که شعر و به یژه شعر نیمایی، سیر تکاملی پویایی دارد و سه گانی، شعر نیمایی متناسب با شرایط امروز جامعه است. در واقع شعر نیمایی حکم پدر، و سه گانی، حکم فرزند یا حتی نوه اش را دارد که در جامعه امروز نفس می کشد. این فرزند، استمرار طبیعی پدر و پدر بزرگ خویش است و نه چیز دیگری. بازهم تاکید می کنم آنچه نوشتم صرفا برداشت شخصی من بود و اصراری بر درست بودنش ندارم ضمن اینکه به دیدگاه های اساتید بزرگوار احترام می گذارم.

 

در جای دیگری دوستان فرمودند شعر سه سطری قدمتی تاریخی دارد و خسروانی و نوخسروانی و سه خشتی و...همه پیش از به وجود آمدن سه گانی به وجود آمده بودند. دوستی دیگر نیز با ذکر منبع و تاریخ فرمودند که سه پاره های متعددی پیش از معرفی سه گانی و سه پاره وجود داشته اند. هیچ کس منکر وجود شعرهای فراوان سه سطری در فرهنگ ایران و حتی فرهنگ جهان نیست. حتی خودم اشعاری از آدونیس خواندم که سه سطری و موزون و مقفا بودند و ساختاری بسیار شبیه ساختار سه گانی داشتند. ولی تمام این موارد نه تنها منافاتی با تعریف سه گانی ندارند بلکه برعکس به اصالت آن اشاره می کنند.

این حرف مثل این است که بگوییم چون رباعی پس از دوبیتی مطرح شد، پس نام آن همان دوبیتی است و نام رباعی جعلی است و باید به تمام شعرهای چهار سطری، دوبیتی گفته شود . در حالی که هر شعر چهار سطری، دوبیتی یا رباعی نیست و هرکدام تعریف متفاوت و مخصوص به خود را دارد.

من هم اینجا سؤالی از دوستان دارم: پیش از معرفی سه گانی توسط دکتر فولادی، چند نفر با خسروانی آشنا بودند؟ یا چند نفر نوخسروانی های جناب اخوان ثالث را خوانده بودند؟ آیا جز این است که تنها تعداد بسیار کمی از خواص با این اشعار آشنا بودند؟ و آیا جز این است که بسیاری از افراد از طریق وبلاگ سه گانی با خسروانی و نوخسروانی به عنوان پیشینه ی سه گانی آشنا شدند؟

 

کاری که شاعر بزرگ اخوان ثالث انجام داد این بود که تحفه ای تاریخی به نام خسروانی را از زیر خاک بیرون کشید، گرد و خاکش را تکاند، نامش را به نوخسروانی تغییر داد و با سرودن چند نمونه انگشت شمار، آن را در موزه ای برای بازدید علاقمندان به آثار باستانی نگهداری کرد. اما کاری که سه گانی کرد این بود که این تحفه دور از دسترس را از پشت شیشه موزه ها بیرون کشید و به میان مردم آورد. زبانش را امروزی کرد، قاعده و قانون برایش وضع کرد، فرمهای مختلفی برایش در نظر گرفت، اصول و مبانی سرودنش را تدوین کرد، نظریه پردازی نمود و شاخه های کلاسیک، نیمایی و سپید را متناسب با سلایق مختلف معرفی کرد؛ و نتیجه این شد که این تحفه ی باستانی دور از دسترس به شعری روزآمد و پرکاربرد و پر مخاطب تبدیل شد که جز سه سطری بودن، هیچ شباهتی به خسروانی و حتی نوخسروانی ندارد.

اصرار بر به کار بردن نام خسروانی مانند این است که به میز و صندلی چوبی که از درخت ساخته شده اند بگوییم درخت! چون بن مایه اصلی آنها همان درخت است. در حالی که میز و صندلی اگرچه ذاتشان از چوب و از درخت است اما هویتی متفاوت دارند و کاربردی متفاوت، و در نتیجه نامی متفاوت نیز خواهند داشت.

 

در مورد اشعار سه خشتی نیز شکی نیست که اینگونه اشعار مخصوص مناطق خاصی هستند و با گویش محلی سروده می شوند و پر واضح است که نمی توانند برای کل فارسی زبانان مورد استفاده قرار گیرند. البته در جای خویش بسیار زیبا و ارزشمند هستند اما فراگیری سه گانی را ندارند و تا پیش از معرفی سه گانی، جز اهالی همان مناطق و تعدادی از پژوهشگران، کسی با این گونه اشعار آشنایی نداشت. اتفاقا به لطف سه گانی است که امروزه این اشعار فولکوریک به عموم مردم و شاعران معرفی شدند و بسیاری از افرادی که شناختی نسبت به این نوع شعر نداشتند و نامش هم به گوششان نخورده بود، با آن آشنا شدند.

 

در پایان این نوشتار تاکید می کنم که بنده شعر سه گانی را در کنار دیگر قالبهای شعری دوست دارم و به آن بها می دهم و دوستانی که مرا می شناسند به خوبی می دانند که به هیچ وجه خود را محدود به سرودن در قالب سه گانی نکرده ام و در کنار ترجمه شعر که بسیار به آن علاقه دارم، تقریبا در تمام قالبهای شعری به ویژه شعر نیمایی، شعرهایی سروده ام، البته اگر شعر باشند. هیچوقت وبلاگی مخصوص سه گانیهای خودم طراحی نکرده و سه گانیهایم را در کنار دیگر کارهایم منتشر کرده ام و هیچ گاه هم سعی نکردم با نام و اعتبار سه گانی برای خود نام و اعتبار کسب کنم و همیشه از به کار بردن القاب و عناوین گوناگون مربوط به سه گانی که بعضی از دوستان دیروز و امروز، زیاد به کار می بردند و می برند، گریزان بودم؛ چه در مورد خودم و چه در مورد دیگران.

 چیزی که مرا واداشت تا این مطالب را بنویسم حس قدر شناسی ام نسبت به استادی بود که بی هیچ چشمداشتی، دانش و تجربه خویش را در اختیار شاعران جوان و غیرجوان قرار می داد و از طرف دیگر، احساس دینم نسبت به قالب شعری نوپا و پویایی که علیرغم تمام مخالفتها، جایگاه والایی در ادبیات معاصر یافته است و شک ندارم هر نامی که به آن اطلاق شود، سرانجام با نام سه گانی چون ستاره ای پرفروغ در کنار دیگر ستارگان آسمان شعر و ادب پارسی خواهد درخشید.

 

با درود و احترام : زهرا ابومعاش  -  تیر 1394

www.bluelady1.blogfa.com

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
باران سه‌شنبه 20 مرداد 1394 ساعت 08:07 http://www.bluelady1.blogfa.com

سلام بر هیات تحریریه محترم سیولیشه و عرض خسته نباشید.
از همه بزرگوارانی که یادداشت بنده را خواندند و نظر ارزشمند خود را مرقوم فرمودند سپاسگزارم.

جناب آقای مظفری گرامی من درست منظور شما را متوجه نشدم. هیچ جایی از مطلبی که نوشتم به مفهوم دست و پاکردن پدرخوانده برای سه گانی نبود. اما در مورد شناسنامه ، هر کسی هویت خاص خود را دارد و داشتن آبا و اجداد به این معنی نیست که فرزند شناسنامه مستقلی نداشته باشد. اما در شناسنامه اش قید می کنند که پدر و جدش کیست. در مورد سه گانی هم پیشینه های آن کاملا ثبت شده اند. حتما این مطلب را خوانده اید ولی برای یادآوری بد نیست مجددا خوانده شود:

http://www.segani.blogfa.com/post-8.aspx

محمد جلیل مظفری دوشنبه 19 مرداد 1394 ساعت 13:17 http://www.sherkadehkavir.blogfa.com

با سلام و عرض ادب خدمت سرکار خانم ابومعاش
برداشت شخصی خود را در مورد قسمت اول مقالۀ جناب آقای دکتر فولادی عزیز ،‌فرموده اید . که... (‌لازم به تکرار نبود )
سوال بنده این است که به قول شما اگر به اصطلاح "‌سه گانی " نوه یا نتیجه ی شعر نیمایی باشد. خوب پدر و پدر بزرگش مشخص است و شناسنامه دارد . آیا بایستی برای این ژانر شعری به دنبال پدر خوانده باشیم؟
با تشکر
مظفری

توکل سه‌شنبه 6 مرداد 1394 ساعت 12:25

سلام و درود خدمت سرکار خانم ابو معاش

در آن مطلبی که بنده نوشته بودم اولا قصدم توهین به شاعران جوان و متوسط نبود
چون هر شاعری باید این مراحل را طی کند
منظورم این بود که شاعران طراز اول و مطرح که البته هرکدام برای خود دوره و مرید و مرادی دارند جذب سه گانی نشدند لذا سه گانی تنها با شاعران جوان و نو آموز شناخته شده لذا آثاری که هست ضعیف و متوسط است.
از طرفی همین متوسط بودن باعث شده تولید انبوه بشود از کارهای شبیه هم.
نمونه اش وبلاگ سه گانیکو بود که به هرکسی دو خط می نوشت عنوان استاد می داد.این ایراد است و حداقل می شود از اینجا اصلاح شود

محمّد نقیان شنبه 3 مرداد 1394 ساعت 10:19 http://naghian.persianblog.ir

سلام جمعه 2 مرداد 1394 ساعت 19:56 http://www.alirezafouladi.blogfa.com

سلام و عرض ادب و احترام خدمت شاعر و مترجم توانا سرکار خانم ابومعاش.
بسیار متین و منطقی نوشته اید و روح حق گویی و حیقیت جویی در این نوشتار موج می زند.
سه گانی از همراهی امثال شما بر خود می بالد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد