پرسمان شعر نو عرصهای میمون است چه، این که آنچه که فهم این دایره را مبرهن ساخت، کسی نبود جز علی اسفندیاری متخلص به نیما یوشیج، که از خیزآبههای خیزبرانگیز یوش نضج گرفت و در بسآمد شعر بارور شد. نیما شاعری است که: «حرکت در تغییر» را در ساختمان شعر ایران بنا نهاد. هدف فرآروندهی نیما در دیسکورسی (گفتمانی) بنام شعر ایجاد تغییراتی ساختاری در ساختمان شعر کلاسیک بود. نیما قبل از این که« افسانه»را به عرصه تولید برساند، قصههای رنگ پریده را در قالب مثنوی به دایرهی تولید آورد که این خود علاقه و علقه نیما را به شعر کلاسیک نشان میدهد ضمن اینکه قالب شعر « مستزاد» نیز در شکلگیری زبان ساختاری شعر نیمایی تاثیر گذار افتاد. بنابراین علاوه بر این، کوتاهی و بلندی مصراعها و گزینش اختیاری قافیه در شعر نیما، بیانگر این است که علاوه بر وزن شعر، ریتم و آهنگ نیز در شعر نیمایی جایگاهی خاص دارد. با این تعابیر، شعر نیما را میتوان: «حرکت در تغییر» برشمرد چه این که اگر چه آزادی تخیل، شعریت در شعر، ساخت شعر و زبان و بیان در شعر نیما با شعر کلاسیک تفاوت دارد ولی این تفاوت تحول و یا تطور ( برکندن – جا بهجایی ساختاری و محتوایی) نیست، بلکه نوعی همنشینی است و نه جانشینی. به هر روی نیما حرکت در تغییر شعر را در سال ۱۳۰۱ با انتشار افسانه آغاز نمود و طرحی نو را در شعر پر دامنه و شگرف ایران به راه انداخت اما بعد از چند دهه از تولد این گونهی شعری ، گروهی راه دیگری را انتخاب نمودند و البته گروهی هم دنباله روی شعر نیما شدند و مباحث و مفاهیم تازهتری را از حیث زبان و بیان در شعر نیمایی مطرح نمودند که البته این حرکت را نیز بایستی با التفات به تغییر اوضاع اجتماعی و سیاسی جامعه مورد وارسی قرار داد، به گونهای که نیماسرآییهایی که از نیما آغاز شد تا به دایرهی آبستن امروز کشانده شده است، در ابعادی در تفاوت است. تفاوتهایی اعم از عبور از نیما و به اصطلاح رویکردهایی پسانیمایی که از جانب برخی از شاعران بعد از نیما تا به امروز مطرح و در زهدان ادبیات ما گسترش یافته است. بهتر سخن این که اغلب شعرایی که در قالب نیمایی و با استفاده از پارامترهای شعر نیمایی به سرآیش شعر میپردازند را میتوان: «درون تزهای» تز نیما به شمار آورد که در این رهگذر در ابعادی با گزینش کرکترهایی تازه تر و رعایت ساختار ومحتوای شعرنیمایی در تلاش و تکاپویند. بدین سان مجموعه گرگ میوزد از جمله آثاری است که با سرشناسهی کوروش آقا مجیدی در سال ۱۳۹۴ توسط انتشارات آثار برتر به زیور چاپ آراسته شده و در اختیار اهل شعر قرار گرفته است. مجموعه با مشخصات ظاهری ۹۰ ص و مشخصات باطنی: ۲۲ قطعه شعرنیمایی – یک قطعه دو بیتی یا چهار پاره – نه غزل و تعدادی ترانه همراه است. طرح روی جلد کتاب با موضوع کتاب دارای هارمونی معنایی است و بنمایه ای انتقادی – اعتراض دارد. شاعر در نام کتاب نوعی جانشینی را برای مضارع اِخباری « میوزد» خلق میکند که زبان شعر را استعاره پذیر نموده است. چه این که تشخیص دادن به واژهی گرگ نوعی زبان ایجاز را ایجاد میکند که در زبان حقیقت، به جای واژه باد نشسته است. لذا در زبان حقیقت این باد است که میوزد ولی شاعر از محور جانشینی مستفاد شده و به نوعی صنعت استعاره، دست مییابد
مجموعه از حیث فرم و محتوا درصدد برآمده تا به سهم خود در راه نیما سهیم باشد. لذا قضاوت دربارهی این مجموعه که چقدر از سهم نیما راسهیم شده است از آن منتقد نیست بلکه تاریخ خود شاهدی عینی است که درباره هر اثری قضاوت خواهد کرد، ولی با توجه به اشعار شاعر میتوان به این برداشت رسید که مولفههای شعر نیمایی در مجموعه پیداست و اصول و قواعد بخوبی در مجموعه رعایت میشود. بنابراین دو نگاه در مورد این مجموعه به ذهن میرسد: نخست زبان ساختاری است که شاعر موسیقی لفظی و بیرونی اشعار را به مانند کوتاهی و بلندی مصراعها و ریتم و آهنگ را در اشعارش به خوبی رعایت میکند و در مجموع شاکلهای ساختارمند را با تبعیت از شعر نیما به تصویر میآورد.
دوم: زبان محتوایی است که اگر چه دانش و بینش شاعر با بهرهگیری از مولفههای روز در حرکت است و در زوایایی به توفیقاتی دست یافته است ولی در ابعادی نیز نیاز به تغییر نظر و منظر در شعر شاعر احساس میشود که این مهم منجر به تغییر جهان زیست و جهانبینی شاعر خواهد شد و شاعر را از حیث زبان محتوایی با استفاده از موسیقی درونی و معنوی به جایگاهی بهتر خواهد رساند.
اکنون با نمونههای ذیل از این مجموعه:
شعر ص ۵۱:
محکوم روی صندلی پشتی پرآید
ما بین این دو همسفر چاق
امشب چه انتظار رسیدن به تو، کرج؟
بی فایدهست.
تنها امید و دلخوشیام، اما
نرمای دلنشین صدای ضبط
آهنگ هایدهست.
شاعر در این شعر با رعایت فرم وساختار شعر نیمایی به سرآیش میپردازد و با گزینش قافیهها به دلخواه خود در شعرش و رعایت وزن به شعریت شعرش، جلا میبخشد. گزینش دو قافیهی: « بی فایدهست»و« هایده ست » موسیقی بیرونی شعر را زیبا کرده است. درون مایهی شعر نیز توام با انتقاد و اعتراض است، چه این که تصویر واقعیات موجود جامعه را شاعر در قالب هنر بیان میکند. شعر ماکسی مال «ماه» در ص ۱۳:
ماه راه میرود / من نشستهام، نگاه میکنم / سنگ راه میرود / تیرهای برق آفتاب سوخته / و پرندهای که روی شاخهی درخت، خواب رفته است / شب شبیه هیکلی سیاه / در تمام طول راه / راه میرود/ ماه گریه میکند / من نشستهام و دستمال دستمال/ دانههای اشک را / پاک میکنم / پنجره / بازمانده است / گرگ میوزد / و میان این دو نقطهی سیاه / راه میرود وتا…
شاعر با استخدام واژگانی طبیعی در اثر، دست به خلاقیتی تازه میزند و پیآمد این خلاقیت تصاویری بکر میباشد. لذا شعر نیمایی « ماه» از شاعر از جمله اشعاری است که از آفرینشهایی تازه بهره میجوید و شاعر با آشنا زداییهای لفظی و معنوی سعی بر آن دارد تا که زبان شعر را به حرکت وا دارد و معانی و مفاهیم تازهای را برای ساختار شعری نیمایی بیافریند که در این رهگذر شاعربه توفیقاتی دست یافته است.
شعر نه. اشتباه نیست .ص ۴۰:
آن روزها وقتی / دنبال بوی چادر گلدار مادرم / درازدحام سخت خیابان کودکی / گم میشوم / یک ناشناس میایستاد / و خنده بار نگه میکرد / در چهرهام / ومن / در چشمهاش میخواندم:
« فرزند. اشتباه گرفتی / من مادر تو نیستم. امروز اما / دنبال باغ پر گل رویاهام / هر لحظه صد هزار بار / در ازدحام سخت خیابان یاس وترس / گم میشوم / اما هنوز هم / باور نمیکنم / که اشتباه آمده باشم.
شاعر حرکت شعرش را با استفاده از پارامترهای شعر نیمایی که ناتورالیسم ( طبیعتگرایی ) است؛ آغاز میکند و در همین بستر ذهنیت خود را آغاز و به پایان میرساند. نوعی دیالوگ سه جانبه که در شعر نیمایی میتواند دارای جایگاه خوبی در دنیای امروز باشد را، در شعر مشاهده میکنیم که پیامد این دیالوگ از بن مایهای اجتماعی و انتقادی بهره میجوید. به دیگر سخن میتوان چنین پنداشت که تصویری از زندگی شاعر که چندگانه مفهوم هم میباشد را در شعر ملاحظه میکنیم که از بافت و دیدگاهی قابل ملاحظه بهره مند گردیده است.
شعر قصد در ص ۵۷:
در سرم آرزوی حقیری ندارم / بر که را میگذارم که دریا بگیرم / قصد دارم که تصمیمگیری بگیرم.
استفاده از صنعت آشنا زدایی و سوق دادن ذهن به سمت دنیایی انتزاعی در جهت تصویر پیامی عینیاز مولفههایی این اثر است. ضمن این که شاعر زبان ایجاز را نیز در شعر لحاظ میکند و با کمترین واژهها در جهت خلق بیشترین معانی است و در این رهگذر نیز با رعایت قواعد شعر نیمایی به توفیقاتی دست یافته است.
شعر هبه ص ۵۶:
از سرزمین مادری من، برادرم / ارث پدر مطالبه فرمودند / بعد از همان به ما هبه فرمودند.
کاری کوتاه بر محور و ساختار شعر نیما که دارای پیامدی اجتماعی و اعتراضی است. شاعر با گزینش صنعت آشنازدایی لفظی در صدد بر میآید تا که نوعی واقعیت اجتماعی را تصویر نماید. مطالبه وهبه دو واژهای هستند که در شعر هم سهم قافیه را حفظ نمودهاند وهم بر ریتم و آهنگ شعر افزودهاند.
شعر غنیمت ص ۵۹:
بر سرم / سایهات غنیمتیست / بین آفتاب و من بایست .
شاعر نوعی پارادکس معنایی را با گزینش آفتاب و سایه خلق میکند. دیالوگی دو جانبه که با تآسی از طبیعت به شعر تصویر میبخشد. حسن کلام این است که کوروش آقامجیدی صاحب مجموعهی گرگ میوزد از شعرایی است که از حیث بافت و محتوا از مولفههای شعر نیمایی بهره میجوید و به نوبهی خود نیز در این ره آورد به توفیقاتی دست یافته است.