.

.

برای شاعر / محمد علی شاکری یکتا



در ذهن کودکی که لقمه ی نانش
بوی کپک زده دارد
تفسیر کودنانه ی آزادی
نص صریح تباهی ست
و هوش مصنوعی
همچون عروسکی.
من خنده می کنم
به شاعری که گریه کنان
بار گناه این همه آدم را
نادیده می سرود
پنهان به بارگاه خدا می رفت
سالوس را دعا می کرد
و حکم قاضی شرع
همچون ردیف و قافیه در ذهنش
تکرار وزن شعر و سرودش بود.
شلاق را نمی دید
بر پیکر نحیف دخترکی
که گیسوان بلندش را
در بند اول قانون شرع
زنجیر کرده اند.

هی!!
لب بستگان
در سایه ی تغزل وخون'
این سور و سات  نوحه مبارک باد!
من سوگوار مرگ شمایان نبوده ام.



https://t.me/mayektashakeri

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد