کمالگرایی و آرمانگرایی زیاد زیاد هم خوب نیست. اگر شاعران و هنرمندان میخواستند در هوس آفریدن شاهکارهای بزرگ دست روی دست بگذارند، حالا قرنها بود که از پس فردوسی و خاقانی و نظامی و سعدی و مولوی و حافظ و... دیگر هیچ اثری آفریده نشده بود و هنر و ادبیّات در روزگاران ماضیه و قرون خالیه متوقّف میماند!
درحقیقت، آثار ادبی و هنری درجهیک همیشه در کوران فرازوفرودها و در لابهلای غثّ و سمین آثار موجود خلق میشوند. هنرمندی که دچار وسواس بیشازحدّ شود نمیتواند حتّی آثار درجهچندم هم خلق کند و ناچار خواهد شد این عرصه را به دیگران وابگذارد.
مدیران فرهنگی آرمانگرای اوایل انقلاب که میخواستند فقط حامی هنر و موسیقی و ادبیّات اصیل و به قول خودشان "فاخر" باشند، به ایندلیل به جایی نرسیدند که برای رسیدن به کمالهای ذهنی مطلوب واقعیّتهای هنری را ندیدند، و نتیجه این شد که هنر و موسیقی مطرود آنان، پس از مدّتی از پستوها و زیر زمینها سربرآورد و تکثیر شد و بخش زیادی از جوانان جامعه دل بستند به هنرمندانی که قبل از انقلاب عمدتا" در عرصههای محدودی مثل لالهزار مجال بروز داشتند.
شگفتا که این سیاست آرمانگرایانه هنرمندان تحت حمایت را هم راضی نکرد و برخی از آنها کارشان به قهر کشید، تاجایی که بعضی حتّی اجازه ندادند آثارشان از رسانههای داخلی پخش شود.
واقعیّت این است که یک کشور هشتادمیلیونی نیاز به هزاران ساعت اثر هنری دارد و تولید شاهکارهای ادبی و هنری در این سطح ناممکن است. پاسخ ندادن به نیاز جامعه هم باعث نمیشود مردم دست روی دست بگذارند تا هنرمندان طراز اوّل برایشان شاهکارهای بزرگ خلق کنند و، برای برآوردهساختن نیازهایشان، به سراغ اثاری با جذّابیّت نسبی میروند!
این سخن هرگز به معنی رسمیّتبخشیدن به ابتذال نیست. قطعا" آثار درجهدو و درجهسه باید از حدّاقلهایی بهرهمند باشند تا پذیرفته شوند، امّا این آثار ا به بهانهء نداشتن نصابهای اعلا نباید نادیده گرفت، بلکه.باید به جای نفی و طرد آثاری از ایندست، در رفع اشکالات آنها کوشید و، مهمتر ازهمه اینکه دانش و ذوق ادبی و هنری جامعه را تقویت کرد و اجازه داد که ذوق عمومی خود به داوری بنشیند.
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#شاهکارهای_ادبی_و_هنری
#آثار_فاخر
#ابتذال_هنری
#آثار_درجه_دو