.

.

کوهها / علی رضا طبایی



خسته ‏ام از شبان بی ‏پایان

از شب‏ آلودگان شب‏ رایان


به ستوه آمدم از این شب غدر

از هیاهوی این شب ‏آوایان


گاه خیل هزاردستانند

گاه دام هزارهاپایان!


گلّه‏ ها جادوان تازی گول

هفت ‏سر، چارپا، تن ‏آسایان


گاوریشان سامری ‏پرورد

زردپوشان زردی‏ اندایان


همّتی صبح! تا نه شب ماند

نه نشان ماند از شب‏ آرایان


به عبث جهد می‏ کنم هیهات!

قاف و این خیل دل به صدجایان؟


«کوه‏ ها با‏همند و تنهایند

همچو ما، با همان تنهایان»


#علیرضا_طبایی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد