.

.

تفریح / عبدالحمید ضیایی


تفریحِ ما، تمرینِ آیین‌هایِ تدفین است

از هفت اقلیمت، کجا این‌قدر غمگین است؟


ما مردمی بی‌قصه‌ایم و گوش‌هامان، آه!

سرشار از افسانه‌های مرغِ آمین است


در "زنده‌بادا...، مُرده‌بادا..." عمرمان طی‌شد

از خود نپرسیدیم هرگز؛ این چه آیین است؟


بر سفره‌ی دل‌ها اگرچه نانِ شادی نیست 

ایمانمان اما - الهی شُکر! - تأمین است!


تو خوب می‌دانی که این‌جا، دَم زدن‌ حتّی

مثل دویدن تویِ میدانی پُر از مین است


ما را مجالِ گریه‌ای‌ بر مُردگان دادی!

پروردگارا، شُکر! شاید زندگی این است...

#عبدالحمید_ضیایی

@abdolhamidziaei

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد