زنجیر کُن! که قفل بکوبیم بر درش!
دیوانهخانهایست، "وطن" نامِ دیگرش!
اینشهر را غبارِ دروغ آنچنان گرفت،
کَز دیده رفت فرقِ مسلمان و کافرش!
دی شیخ راستگفت که: تنها خدا یکیست...
چندان دروغگفت که سختاست باورش!
هانایپدر! نهالِ جوانت درختشد...
حالی تبر بیار که زهر است نوبرش!
سهرابگونه دستکُشِ یکدگر شدیم،
من از تو شرم کرده و سیمرغ از پَرَش!
ما آزمودهایم بزرگانِ شهر را،
از مِهترش پناه میاور به کِهترش!
هرکس که مُرد خاک بر او خوش! نجاتیافت...
وآنکس که زندهاست بگو خاک بر سرش!
#حسین_جنتی
#غزل_تازه