عمری
در رشتۀ بلند اسارت کشیدهایم
انبوه واژههای رها را
تنها برای گفتن ناگفتهای شگرف.
اما
آن حرف
در تلاطم تردید،
تا مرگ، بر زبانِ ترِ ما نمیرود
بنْشین کنار رود
بنگر به بازیِ خزه
_ این خضرِ آبها _
گویی هماره میرود...
اما نمیرود *
#محمدرضا_روزبه، خرداد ۱۳۹۶_______
* ر.ک به شعر "سبزی خزه" شفیعیکدکنی
( هزاره دوم آهوی کوهی: ۱۰۳)