.

.

طنز و انواع آن


 

 

 


به همین دلیل است که طنز، همواره مضامین خود را از لابه‌لای حوادث اجتماعی می‌یابد؛ و در پی آن، نگاهی هم به مسائل سیاسی دارد. در این ارتباط، طنز در نقش یک آینه عمل می‌کند؛ و بر آن است که عیبهای افراد را در مقابل دیدگانشان قرار دهد؛ آن‌چنان که آینده عمل می‌کند و نقایص ظاهری انسان را نشان می‌دهد.
توجه به این مسئله ضروری است که طنز اصولی و بنیادین، می‌تواند افراد پاکدامنی را حفظ کند، اما نمی‌تواند آن‌چنان که توقع می‌رود افراد بدطینت را هدایت کند. چرا که جریانهای منفی، متأسفانه، در سطح جامعه به سرعت شیوع پیدا می‌کنند؛ و کمتر دیده شده است که یک جریان مثبت بتواند بر ذهن و فکر افراد منفی جامعه غلبه کند.
در این میان، باید به لحن طنزپرداز توجه شود. چرا که لحن راوی می‌تواند فرد مخاطب را قانع، یا در او ایجاد شک و شبهه کند.
تحلیلگران وادی طنز و کنایه، بر این باورند که یک طنز اصولی، باید به مسائلی چون بیان حقیقت، کشمکشها و تضادها بپردازد؛ و در این راستا، پس از ریشه‌یابی معضلات، راه حل مناسب و منطقی ارائه دهد.
گاه دیده می‌شود اغلب مردم، میان طنز و هجو، تفاوتی قائل نیستند؛ و همه را یکسان می‌پندارند. در صورتی که میان طنز و هجو، تفاوت عمده وجود دارد. طنز اصولاً بازتاب عمومی دارد؛ و طنزپرداز، در این وادی، مسائل و رویدادهای عمومی و همه‌جانبه را در نظر می‌گیرد. در صورتی که هجو، تنها به یک فرد خاص می‌پردازد، و بر آن است که آن فرد مذکور را هدف قرار دهد.
اصولا‌ً وجود عنصر درشت‌نمایی، مبالغه و غلو، در گستره طنز، ضروری است؛ و نباید این عناصر حیاتی را به باد انتقاد گرفت، و گمان برد که طنز، از مقوله دلالتگری و مستند‌گرایی، دور شده است.
نکته قابل اعتنا، نقش‌آفرینی عنصر طنز در دنیای شعر و رمان است. این عنصر، در این دو نوع ژانر ادبی، بسیار کارساز بوده، بسیار مورد توجه مؤلفان و نویسندگان قرار گرفته است. در صورتی که در وادی مقاله‌نویسی، طنز آن‌چنان موفق عمل نکرده، و معمولاً به خاطر بروز حوادث ناگوار برای طنز، از این عنصر جذاب استفاده نشده است ـ در عین حال که مخاطب طنز، آن‌چنان تحت تأثیر مستقیم‌گوییهای مقاله قرار نمی‌گیرد. در صورتی که در رمان و شعر، به وجود یک واسطه و به دلیل بیان غیر مستقیم مطالب، مخاطب بهتر پذیرای انقادهای طنزپرداز است.
یک فرد طنز‌پرداز، جدا از داشتن توانمندی لازم در به کارگیری فنون طنز، می‌بایست به علوم مختفی مانند روانشناسی، سیاست، تاریخ، فلسفه و به خصوص علوم اجتماعی، آشنایی لازم داشته باشد. او باید به مسائل روز آگاه باشد، مثلاً علل مردم‌گریزی جوانان را بداند، به ناهنجاریهای جامعه آشنا باشد، از علل بروز تقدس‌زدایی در جامعه مدرن آگاهی داشته باشد، و ازمقوله اسارت انسان در دام ماشین و رایانه مطلع باشد.
لازم به ذکر است: درغرب، معادل طنز و کنایه، اصطلاح آیرونی (Irony) و ستایر (satier) است. طنز (IRony) در وادی ادبیات، شیوة هنرمندانه‌ای است از فن بیان، که در زیرساخت و بن‌مایه خود، مفاهیم ارزشمند نهفته دارد. به عبارت ساده‌تر، در طنز یاد شده، معمولاً یک معنای ظاهری دیده می‌شود و یک معنای زیرین و نهفته؛ که گاه این دو، بر ضد یکدیگر عمل می‌کنند. در طنزی که در غرب تحت عنوان (satire) مطرح است، بیشتر سعی می‌شود به جنبه‌‌های زشت وناپاسند تحت عنوان (Satire) مطرح است، بیشتر سعی می‌شود به جنبه‌های زشت و ناپسند انسانها و جامعه توجه شود. نویسنده، گاه از این فن استفاده می‌کند تا اعتراضات خود را مطرح سازد. در چنین شرایطی، گاه لحن راوی طعنه‌آمیز است.
استفاده از طعنه و تمسخر انسان و رویدادهای اجتماعی، هم به شکل ادبی و محترمانه امکان‌پذیر است و هم به صورت محاوره‌ای و عامیانه. در شکل او‌ّل، نویسنده مغرضانه برخورد نکرده، بلکه قصدش تصحیح و رفع اشتباهات است. در صورتی که در نوع دوم، راوی قصد اذیت و آزار فرد مذکور را دارد؛ بیشتر می‌خواهد خود را آرام سازد. او به نتیجة سخنانش نمی‌اندیشد. زبان این فرد، غالباً تند و گزنده است
و از همان ابتدا، مخاطب درمی‌یابد که فردمذکور چه قصد و هدفی را دنبال می‌کند.
معمولاً در عرصه ادبیات و نقد، کمتر از این نوع طنز استفاده می‌شود؛ و از نویسندگان فرهیخته توق‍ّع می‌رود که حرمت کلام خود را حفظ کنند و در کمال ادب، و به قصد ایجاد تحول در افراد، دست به قلم ببرند. متأسفانه در میان اهالی قلم در ایران، کم نیستند افرادی که به شیوه دوم روی می‌آورند، و نقد خود را به صحنه کارزار و انتقامکشیهای فردی مبدل می‌سازند.
لازم به ذکر است که طنز (Irony) به سه گونه اصلی تقسیم می‌شود:

الف) طنز کنایه‌آمیز

این طنز کاملاً ادبی است؛ و به منظور جلوگیری از اشتباهات مکرر، مطرح می‌گردد. به طور مثال، اگر روزی محصلی در مدرسه بگوید «من درس را نمی‌فهمم»؛ و معلم در جواب بگوید «خوب! ما هم بیش از این انتظار نداشتیم»، معلم از طنز (satire) استفاده کرد، و طعنه در کلامش وجود دارد. اما اگر روزی محصلی مشاهده کرد معلمش با ناراحتی وارد کلاس شده و می‌گوید: «یک خبر بد برایت دارم. نمره‌ات عالی شده!»، او از طنز کنایه‌ای استفاده کرده است.
در طنز کنایه‌ای، تنها معنای ضد آنچه بیان شده، مورد نظر است. در صورتی که در انواع پیچیده آن، نه تنها همان گفته اول مد نظر است، بلکه معنای ضد آن هم مورد نظر بوده است. استفاده ازاین طنز، این خر را ره همراه دارد که شخصی شنونده، دچار سوءتفاهم شده، ناراحت گردد.

ب) طنز دراماتیک

طنز دراماتیک به طنزی گفته می‌شود که میان گفته شخصیتهای داستانی و خالق داستان، اختلاف بیندازد. به عبارت ساده‌تر، اختلاف بر سر گفتة سخنگو و منظور و مقصود اصلی نویسنده است. گاه دیده شده که سخن یکی از شخصیتهای داستانی، کاملا‌ً واضح و آشکار است، اما نویسنده، مقصود و غرض دیگری از طرح آن دارد.

ج) طنز موقعیت

در این طنز، میان پیشگویی در بروز حادثه‌ای و خود حادثه که به وقوع می‌پیوندد اختلاف وجود دارد. به طور مثال، اگر یک شب مردی در سینما، با همسر دومش، به صورت تصادفی، کنار همسر اولش بنشیند، چنین طنزی به وقوع می‌پیوندد.
در پایان باید به این مسئله اشاره شود که انواع طنزهای ذکر شده با پارادوکس یا جملات تناقض‌نما، متفاوت است. پارادوکس، جمله‌ای است که ظاهراً اشتباه به نظر می‌رسد، اما در باطن، درست مثل جمله معروف «ادب از که آموختی؟ از بی‌ادبان» است.