برف می پوشم این زمستان را
شب یلدا تگرگ می نوشم
بس که آتش گرفته دنیایم
می کشم قطب را در آغوشم
کامم از « زندگی چه تلخی تو » !
وطنی زخم خورده مغشوشم
کوه اگر خسته ایی تو هم نامرد
بهمنت را بریز بر دوشم
بسکه عمریست از دل بهمن
شعله زد دردهای خاموشم
از دلم دست شسته ام دارم
با غم روزگار می جوشم
شهر را کوچه ها قرق کردند
آسمانش شده فراموشم
بوی تاتار پشت پنجره هاست
حلقه ی بردگی بَرِ گوشم
روزهای سیاه یلدایی
ناگزیرم که برف می پوشم
#زیباـدرودگر
@zibadoroodgarKoochehaiepaiez
۱۳۹۸/۹/۱۸