.

.

خائفی از نگاه دیگران / روز نامه عصر مردم

منوچهر آتشی:  خائفی شاعری است که نخستین سیاه مشقش را - در شعر -وقف این کرد که بعد ظلمانی  نویسنده شعر را ترســیم کند که گرچه نارســا بود ولی از همان نخست هویت شاعری و استقلال شعر او را رقم زد. گو اینکه پرویز به انگیزه «زود رســیدن» چیزی نمانده بود که غرق ورطه چهار پاره سرایی شود ولی خوشبختانه آن ارتفاع دریافت و عمق بینش او را نجات داد و ســبب شد که پرویز راه ویژه ّخود را بیابد. راهی که نه راه توللی اســت و نه راه نادرپور نــه راه نیما. بل راهی بین همه اینها و متأثر از همه اینها ولی مســتقل و مال خود او و این خیلی مهم است و گواه مقام بلند خائفی در شعر امروز

.یدالله رؤیایی:... در چند جا شــاعر ارادت عجیبی بــه توللی در اشعار ورزیده ّ ّاســت، من حتی تأثیر خفیفی هم از شیوه توللی خائفی ندیدم چرا که اگر از این ســه ترکیب «گریز آیین»، «ســبک گریــز» و «دخمۀ گمان» بگذریــم وقتی کتاب بینیم از رها و نافه بسی فارغ است بندیم، میحصار را میخصوص از لحاظ تصویرپردازی نو، سیر و سیاحت دیگر بهتری دارد.و تازهاز ًاند کــه غالبا... مضامین شــعر خائفی یا عاشــقانهآلود و لیبرالیســم شاد و دلنشــینی سرشــارند و یا مرگاند که ســیراب از اندوه تلــخ ماندن و ماندن و بیمارگونهاینهمه ماندن است.

شهریار:چهره توللی تــازه نفس را در درون حصار میّ بینیم  و صدایش را می شــنویم. شــعر خا ئفــی نیز خصوصیات شعر توللی را را که تازه اندیشــی، نوطلبی و زیبایی لفظ و ّشــعر  و گرایش معنی اســت دارد. مدتی بود که چشم ها به دروازه ای شــیراز دوخته شده بود و صاحبدلان انتظار وقوع حادثه ای  را می کشــیدندحادثه ای  که با وقوعــش، فضای هنراز ترانه های ناب  پر شــود. صدای خائفی این ســکوت را شکســت و در فضا پیچید و جای خالــی را پر کرد و یک شاعر پراحساس و خلاق پا به میدان نهاد.شــعر خائفی از ظرافت لفظ و لطافت بیان و... سرشار است.شاعر توانسته احساس خود را به خوبی بیان کند و کلام خود را از شیوایی و شکوه لبریز سازد.

منوچهر آتشی:خائفی شــاعر روحیۀ خویش است. به تعبیری دیگر او به جای اینکه کنار پنجره بنشــیند و بیرون، آن طرف تر، خیابان و مردم را و شهر و زندگی را نگاه کند، از بیرون، از میان مردم خفقان گرفته و پکر به درون خانه خویش نظردوخته، خود را در ســفر فــرازی و فرودی نه طولی و... تماشا میکند و بازخوانی و تصویر خسته و خرد و خمیری از خود در فشار بیهوده و بیهودگی های زندگی نشان می دهدخودی که مدام  شــاعرانه زیســته و شاعرانه خواسته و نیزطبعا شــاعرانه به دست آورده است. همین ناکام بودن ًرو در رویی با واقعیت تلخ و مایۀ حیات.



عبدالعلی دستغیب... همین وضع را در شــعر پرویز خائفی با تصویرهای بسیار فردی در روحیه بی اعتنا نسبت به تحولات اجتماعی می  بینیم. در شــعر این شــاعر همه چیز با مقیاس فردیارزیابی می شــود و رویدادهای اجتماعی در پرده می ماند. بدین معنی که پنجاه یا صد سال دیگر از روی شعرهایش نمی  تــوان گفت که چهره معنوی و اجتماعی، چگونه بوده است.

فریدون مشیری:

.«لحظه ها را روزها کردیم

.روزها را هفته ها کردیم

.هفته ها  را نیز..

این همه بیهودگی را سال کردیم و سر آوردیم..

.این همه بیهودگی را زندگی کردیم...»

این داستان درد شاعری است که از پای دیوار «حصار»با ما ســخن می  گوید و در روزها و ســالهایی که فریاد دیگران به خاموشی میگراید صدای او به اوج می..رسد.. پرویز خائفی در کار شاعری نه آنچنان نوپرداز است که در بیراهه های وادی شــعر راه خود را گم کند و زبانش را کسی نشناسد نه چون قافیه سازان و مضمون و پردازان  خود پرســت در لاک خود خزیده است که دنیای خارج را کهنه احســاس نکند. در شعر او تازگی مضمون، تازگی تشبیه و اوزان مناســب یکجا گرد آمده و لاجرم مقبول طبع مردم صاحب نظر گشته است...


محمدحسن مجاهد:پرویــز خائفی در قطعات از لحظه تــا یقین به کیفیت خاص زمان دســت یافته و اشــعارش دارای انســجام واستحکام ویژه ای است.

..فریدون مشیری:های های آزاد نمونهخائفی هم در غزل و هم در قالبافزاید دور کارش میجالبی ارائه داده است و آنچه بر ارزش های گمراه کننده است...ماندن از تندرویمنوچهر

م آزاد : پرویز خائفی آزاده خموش گوشه نشین است در شیراز پوست تختی انداخته و صفای باران را زمزمه می کند و دعوی و دعوایی نداردارادتمند توللی است و شیفته آن فضای رنگین اما از آن دنیا گاه فراتر آمده است در وزن متوسع تر از توللی و در خیا ل پردازی دور پرواز ترست از او.و همین تفاوت تضادی او را در شعر نشان می دهد.


علیرضا طبایی:... در اینکه خائفی شاعر است و شعررا در میان صداهای ناحقی که هــر روز گوش  ها را از طنین خود می آکندو به عنوان یکی از چهره های خوب شعر امروز خود را می نمایاند حرفی نیست ولی سخن بر سر اینست که هر شاعر و هنر مند باید در قبال جامعه و مردم احساس مسئولیت کند غزلهای او در کنار بهترین غزلهای معاصر از شاعران امروزست و کلام خائفی در این فرم زیبا و منسجم و سرشار از تصویرهای بدیع و شاعرانه است.

از ویژگیهای خائفی وسواس عجیبیست که در به کارگرفتن واژه دارد.هر واژه ای را به حریم خائفی راهی نیست.چیزی که در مطالعه شعر خائفی زود به چشم می خود صنعت گری های اوست.شاعر غالبا در تشبیه و استعاره صحبت می کند و گاه  یک شعر او مملو از ریزه کاری های استعاره و تشبیه است

شعر خائفی شعریست زاییده توان کامل شاعر و سعی کرده کارش تازه تر باشدو سعی کرده سنگینی اسارت شعر قدیم بر شانه اش نباشد



رضا براهنی: من خائفی، شاعر شیرازی را شاعر نمی دانم.


صادق همایونی:پرویز خائفی کوشیده است تا دنیای درون احساس خود را چنانکه همگان به آن آگاهی یابند، ترسیم کند و این امراو را درون بینی ژرف و خاصی کشانده است حتی به نحوی  که تعبیرات و تشــبیهات را نیز به دنیای خود برده است. او در کلیه اشــعار خود بر آن است که به راه خاص خود برود و تشــبیهات خاص خویش را به کار گیرد و تا حد امکان ازتاثیر  گیری از شــیوه دیگران عاری باشد و زیبایی و شکوه بهره شعر خود را دربست خاص خود و ساختۀ خود بداند.پرویز پیوســته رو به کمال رفته و احساس او در تمام آثارش زیبندگیهای بســیار دارد. او با التهاب آزمان خود پرورش یافتــه و فریادهای روح زمان نیز رنگ دلاویزی به شعرهایش زده است.در حصار آثاردل انگیزی اســت که از احســاس حال،   ّرقت و زیبایی سرشــار است و هنر شــاعر را به حدکمال آشکار میدارد.


منصور اوجی : خائفی یکی از بهترین غزلسرایان است.شاید بتوان گفت در این زمان بهترین و شیوا ترین غزل را از پرویز داریم.


کیوان نریمانی: حتی اگر به بدترین گونــه هم داوری کنیم، نمیتوان شــاعر بودن پرویز را از او باز ستاند برخلاف گفتۀ براهنی. البته میدانیم براهنی از چه دیدگاهی به ایشان تاخته است یا شــاید بدانیم. چرا که او یعنــی خائفی در جمع اهل قلم در مقام غزلسرای چیره دســت شناخته شده است و کمترمی توان او را در شــمار کسانی جای داد که طرحی نو درشعرامروز فارسی میاند.  درافکنده اند.شــاید اگر پرویز تمام توان معنوی و شعری خود را درخدمت قالبهای جدید به کار می  گرفت، میتوانست بیش از آن چیزی که امروز است، باشد.

خائفی به قالبهای کلاســیک دل بسته است و گویی از   قالب جدید هــراس دارد، همچنانکه در کتاب باز آســمان آبی اسـت می گوید: «چون ایــن چیزهایی که  ســروده ّام فاقد وزن عروضی است اما اندیشه و تخییل آن  را جوهر ومایه شعریست  نام آن را نثر شاعرانه می گذارم.»یعنی نمیتواند بپذیرد که شعر بدون عروضی کلاسیک شعر است و شــاید همین پایبندی بوده است که نگذاشته قریحه سرکش او آنچنان که باید سرریز نماید.

حمیدرضا رضایی:ًخائفــی اصلا یک غزلسراســت. فرق بین شــعرهای «نیمایی» و غزلیاتش در کوتاه و بلندی سطرهاست.روح تغزلی و عاشقانه و نوعی فخامت و روانی در بیان با رویکرد در شعر کلاسیک در هر دو قالب دیده میّشود. ، بهره مندی از آزادی طول ســطرها در اشعار غیرکلاسیک، پیامدی از نظر ریزبینی، دقت و اندیشــمندی برای خائفی به همراه ندارد. به اضافۀ اینکه زبان او در اشعار نیمایی در «بعد از»فضای دهه چهل محصــور میماند. لذاصحبت بیشــتر در مورد شــعر آن را همــان باید به بحث در مورد غزلیاتش ارجاع داد.

نظرات 1 + ارسال نظر
امداد خودرو تهران یکشنبه 21 مهر 1398 ساعت 20:06 http://myemdad.ir

ممنون برای مطلب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد