.

.

نامهٔ اکبر رادی به عباس معروفی در سال 1357




«گمان نمی‌کنم هیچکس از صحابهٔ قلم مثل من این روزها در اختناق و زیر ضربه مانده باشد. یکی دو نعره کشیدیم و خیال می‌کردیم به پژواک نعرهٔ ما پنجره‌ای باز می‌شود. نوری به صحنه می‌تابد. زمین زیر پای ما تکان می‌خورد ولی زمین که هیچ، حتی آب از آب تکان نخورد. حتی پیچ‌ها را برای ما سفت‌تر هم کرده‌اند. آثارم مطلقاً در بازار نیست. نمایشنامه‌های تازه‌ام امکان اجرا و انتشار نیافته‌اند. حق‌التدریس ترم پیشم تا این لحظه پرداخت نشده و درحقیقت تمام حقوق مادی و معنوی یک شهروند ساده را از من سلب کرده‌اند. به طوری که مدتی است گذران زندگی برای من مشکل شده و من فشار حلقه را دور گردنم روزبه‌روز بیشتر احساس می‌کنم و این در شرایطی است که هیچکس به‌ظاهر بالای چشم من ابرو نگفته است.»


@Cofeboof

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی عاطف‌راد پنج‌شنبه 30 خرداد 1398 ساعت 19:34 http://www.atefrad.com

عنوان این مطلب هم با عنوان مطلب قبل از آن تداخل پیدا کرده.

مهدی عاطف‌راد پنج‌شنبه 30 خرداد 1398 ساعت 19:32 http://www.atefrad.com

باز هم مطلبی زیر عنوان "درباره‌ی نیما" که نه ربطی به نیما دارد، نه ربطی به شعر نیمایی دارد و نه ربطی به ادبیات دارد. ماه پیش نامه‌ی فروغ فرخزاد به سپهری و این ماه نامه‌ی رادی به معروفی. من متوجه نمی‌شوم که بازنشر چنین مطالبی که در وبلاگها و سایر شبکه‌های اینترنتی به وفور یافت می‌شود، چه جایی در یک نشریه اختصاصی شعر نیمایی دارد؟ و یک سوال: آیا زمان آن نرسیده که بعد از چند سال فعالیت، حداقل یک گام کوچک هم در جهت حرفه‌ای‌تر شدن و متمرکز شدن بر حوزه‌ی تحصصی رسانه‌ی خود برداریم و کمی به ارتقای کیفیت کار خود بپردازیم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد