.

.

▪️ بُردند و برادرانه قسمت کردند / سید علی میر افضلی



وحشی و برادرش چو خلوت کردند

در ملک سخن، رفع خصومت کردند

هر شعر که در کهنه کتابی دیدند

بُردند و برادرانه قسمت کردند!


غضنفر کر‌جاری

درگذشتۀ ۱۰۰۳ ق.

برادرانه قسمت کردن، از جمله خصایل محمود ما ملت ایران است. تا آنجا که هنگام غارت چیزی نیز، حرمت برادری را نگاه می‌داریم و به اصطلاح تک‌خوری نمی‌کنیم. رباعیاتی که در این بخش به اشتراک می‌گذاریم، سند گویایی است بر سابقۀ رعایت اخلاق «بُردن» در فرهنگ ما. اخلاق، چیزی است که رعایت کردنش، در هر کاری، از نماز شب هم واجب‌تر است. 

وحشی بافقی از شاعران نامدار سدۀ دهم هجری است. کار شاعری او، نخست در محافل شعر کاشان بالا گرفت و در آنجا با مثنوی «فرهاد و شیرین» و غزل‌های عاشقانه‌اش میان شاعران عصر، نام بر آورد. در آن شهر، میان او و غضنفر کرجاری (یا کلجاری)، اختلاف افتاد و کار آن‌ها به هجو کشید. در این قضیه، حاکم کاشان هم بی تقصیر نبود و کل‌کل شاعران با یکدیگر، برای او تفریح محسوب می‌شد. به روایت تقی کاشانی، «مولانای مشارالیه و مولانای وحشی با یکدیگر مصاحبت می‌نمودند. نوبتی میان ایشان به واسطۀ شعر مخالفتی روی نمود. به عرض نوّاب میرزایی رسانیدند و آن حضرت حکم فرمود که هر دو شعری بگویند. مولانا غضنفر در حق وحشی این رباعی بگفت:

وحشی که گرفته شوره گرد سر او

دایم ز سر کل است شور و شر او

افتاده میان ما و او کُشتی شعر

اما نتوان نهاد سر بر سر او


و جناب مولانا وحشی این قطعه در سلک نظم ترتیب داد:

غضنفر کرجاری، به طبع همچو پلنگ

رسید و خواست کند خویش را برابر من

ولی ز آتش طبعم پلنگ وار گریخت

غریب جانوری دور گشت از سر من


چون این هر دو نظم به نظر اصلاح خان میرزا رسید، رباعی مولانا غضنفر، مستحسن افتاد». رباعی مورد اشاره ما هم از تبعات همین رقابت‌های شعری است.

عبارت «بردند و برادرانه قسمت کردند»، یادآور یکی از رباعیات آصفی هروی (درگذشتۀ ۹۲۳ق) است:

آن لب که بتان سبزه در او پروردند

وز فاصله‌ای، به جوی خضر آوردند

بود آب بقا که خضر و الیاس به‌هم

دیدند و برادرانه قسمت کردند.


اما در قرن دهم، این مصراع عیناً در یک رباعی حسابی نطنزی از اقران وحشی و غضنفر هم دیده شده است:

کردند قرین دو کوکب مهر قرین

هر جان و دلی که بود در روی زمین

بُردند و برادرانه قسمت کردند

جان‌ها همه آن گرفت و دل‌ها همه این


و نشان می‌دهد، مصراع مذکور بر ذهن و زبان ادبای آن دوره، جاری بوده است. نصرآبادی، ذیل شرح حال «احسنی خوانساری» گوید: «ملا خضری، مثنوی را خوب می‌گفت. فوت شد. شعرش از بی‌کسی‌ها ظاهر نشد و شهرت نکرد. احسنی از راه شوخی، رباعیی گفت که یک بیتش این است:

اشعارش را زلالی و قاضی امین

بُردند و برادرانه قسمت کردند».

برای اینکه پروندۀ این بحث را ببندیم، به رباعیی از شاعر روزگارمان، فرخی یزدی اشاره می‌کنیم و می‌گذریم. این رباعی، جنبۀ اجتماعی «بردارانه قسمت کردن» را نشان می‌دهد:

چون عیش و غم زمانه قسمت کردند

ما را غم بی‌کرانه قسمت کردند

شیخ و شه و شحنه، عیش و نوش همه را

بُردند و برادرانه قسمت کردند!

منابع:

خلاصة الاشعار، بخش یزد و کرمان، ۴؛ خلاصة الاشعار، بخش کاشان، ۳۳۳، ۳۵۱؛ عرفات العاشقین، ج ۴، ۲۷۰۷ – ۲۷۰۸؛ دیوان آصفی هروی، ۲۴۳؛ هفت اقلیم، ج ۲، ۱۰۰۱؛ تذکرۀ نصرآبادی، ج ۱، ۳۱۸؛ دیوان فرخی یزدی، ۲۳۵

●●


"چهار خطی"

https://telegram.me/Xatt4

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد