.

.

نقّاشی لبخند برایم نکشید / حسین احمدی محجوب / محسن احمدوندی




رباعی از قالب‌های ریشه‌دار شعر فارسی است. قالبی کوتاه و مختصر که درعین‌حال توانسته است حامل عمیق‌ترین اندیشه‌ها باشد. سخن گفتن از رباعی، ناخودآگاه نام خیام را به ذهن ما متبادر می‌کند. گویی بین این قالب شعری و این شاعر، پیوندی ناگسستنی وجود دارد؛ پیوندی که نمونه‌اش در ادبیات فارسی کم‌نظیر است. وقتی از غزل سخن به میان می‌آید، نام کسانی چون حافظ، سعدی و مولوی به ذهن متبادر می‌شود. صحبت از قصیده، خاقانی، انوری، سنایی را به یاد می‌آورد. قالب مثنوی هم با نام شاعران بزرگی چون فردوسی، نظامی، سعدی و مولوی پیوند خورده است. شاید تنها باباطاهر است که از موقعیت ممتازی چون خیام برخوردار است و نامش با قالب دوبیتی پیوندی ناگسستی دارد. پرسش از این که خیام چه کرده است که با تعداد اندک رباعی‌هایش، این چنین بِشکوه و پرغرور بر قلهٔ این قالب شعری جاخوش کرده است، پرسشی است بس دشوار. بعد از خیام، هزاران شاعر دیگر نیز در قالب رباعی طبع‌آزمایی کرده‌اند؛ اما هرگز نتوانسته‌اند، با خیام برابری کنند. خیام در قلمرو رباعی یک استثناست که لنگه و نظیرش را تاریخ شعر فارسی به خود ندیده است، اما این سخن به این معنی نیست که هر چه رباعی در طول این هزار سالِ بعد از او سروده شده است، از ارزش ادبی و فکری برخودار نیست. ما بعد از خیام، رباعی‌های نغز و پُرمغز کم نداشته‌ایم. این قالب شعری قرن‌ها را درنوردیده و به زمانهٔ ما رسیده است تا برخی از رباعی‌سرایان معاصر این نکته را بر ما روشن کنند که هنوز هم می‌توان در این قالب شعر سرود و زیبا هم سرود. یکی از این رباعی‌سرایان حسین احمدی محجوب است. او مجموعه‌ای از رباعی‌های خود را با عنوان «نقّاشی لبخند برایم نکشید» در سال ۱۳۹۴ توسط انتشارات فصل پنجم چاپ کرده است. این مجموعه شامل ۱۶۲ رباعی است و یکی از بهترین مجموعه رباعی‌هایی است که من در سال‌های اخیر خوانده‌ام. اغلب رباعی‌های این مجموعه مضامینی عاشقانه دارند و از ساختاری سنجیده و مستحکم برخوردارند، بدین معنی که شاعر هر چهار مصراع رباعی را در پیوندی حساب‌شده با هم قرار داده است تا از زواید کلام بکاهد و با ایجاد وحدتی اندام‌وار و ارگانیک بین هر چهار مصراع رباعی، تأثیر واحدی بر مخاطب بگذارد. احمدی محجوب در بسیاری از رباعی‌های این مجموعه به کشف مضامین تازه‌ای دست زده است و یا از مضامین کلیشه‌ای و تکراری شعر فارسی، با شیوه‌ها و شگردهایی مناسب، آشنایی‌زدایی کرده است، تا لذت خواندن متن را دوچندان کند. همچنین استفادهٔ به‌جا از امثال و اصطلاحات زبان عامیانه به برخی از رباعی‌های او دلنشینی و صمیمیت خاصی بخشیده است. زبان مجموعهٔ «نقّاشی لبخند برایم نکشید» آمیخته‌ای است از زبان کهنه و نو؛ تا شاعر هم به سنت وفادار مانده باشد و هم نوگرایی‌اش را اثبات کرده باشد. زبانی یکدست و همگون که خواننده در حین خواندن، کمتر به کلماتی که درست انتخاب نشده باشند، برخورد می‎کند. البته تمام رباعی‌های این مجموعه در یک حد و اندازه نیستند؛ هستند رباعی‌هایی که در تنگنای قافیه مانده‌اند، یا مضمونی تکراری و کلیشه‌ای را محور قرار داده‌اند و یا پیوند حساب‌شده‌ای بین مصراع‌های آنها نیست؛ اما باید اذعان کرد که شمار این رباعی‌ها بسیار اندک و انگشت‌شمار است. انتخاب از رباعی‌های خوب این مجموعه کار دشواری است؛ ولی به ناچار و با توجّه به ملاک‌هایی که برای رباعی خوب برشمردم، تعدادی از رباعی‌های این مجموعه را در ذیل می‌آورم تا شاهدی بر سخنانم باشد.




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد