گنجشک ماده
آمد کنار پنجره: "جیک جیک جیک
اینجا برای لانه چطور است؟"
گنجشک نر
پرهای گردنش را بم کرد
با اخم گفت:
"انگار امن نیست
حس میکنم که گربه ی گستاخی
بر چارچوب پنجره چنگول می زده...؟
گنجشک ماده
پرواز کرد و رفت
توی شکاف تیرچه ای زیر سقف ماه:
"جیک جیییییک، جیییییییییک، جییییییییک
اینجا برای لانه چطور است؟"
گنجشک نر
خود را تکاند و بال به هم زد
و با غرور گفت:
"خوب است و مطمئن
یک سال با زن جدا شده ام اینجا..."
گنجشک ماده
ناگاه پرکشید
از پارک ها و باغچه ها رد شد
از دره ها گذشت
رفت و نشست روی شاخه ی ازگیلی
پرهای گردنش را
با ناز زیر کرد:
"جیک جیییک ، زودباش
چوب ظریف
خاشاک نرم
و پنبه ی لطیف....
گنجشک نر
مانند موش آب کشیده¬:
"جیک جییک چشم
ای یار
منظور من فقط..."
گنجشک ماده
چتر دُم معطر خود را وا کرد:
"جیک جیک بجنب .
خاشاک و مو بیار
چیزی درست زیر گلویم
بی تاب است
و جیک می زند:
آمد بهار
یار!
بهار آمد...."
3/12/94
#سعید_سلطانی_طارمی