.

.

قصه تنهایی / امیر دادویی


 ما گرفتاران اندوهیم

در کلاف مردم این شهر

درمیان خنده های نانجیب درد

دستهای سردمان را ها نخواهدکرد

هیچکس درکوره راه جاده حسرت

زندگی شاید غروبش 

سهم ما بوده است

ما گرفتاران این زخمیم

خسته وتنها

قصه ما قصه تنهایی گنجشک زخمی 

در شب سرد زمستان بود



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد