.

.

آرزوی پاره پاره / سعید سلطانی طارمی



در پیاده رو دو تن 

راه می روند 

یک نظامی میانه سال 

یک زن جوان 


 در پیاده رو دو دل 

 اضطراب می خورند 

یک معلم جوان. 

یک پزشک بی خیال.  


در پیاده رو دو صید. 

بوی ترس می دهند 

مادری عجول. 

کودکی حواس پرت.


 در پیاده رو دو عاطفه دو عشق 

 راه...یا به وعده گاه می روند 

دختر ی سیاه 

دختری سفید. 


در پیاده رو.... 

ناگهان دو انفجار روی می دهد

و دو آرزوی پاره پاره...


 آه، 

در پیاده رو. 

بصره وهرات گریه می کنند. 

۸۷/۳/۸