.

.

ناگهان / سید علی میر افضلی

ناگهان، دل‌تنگ لبخندت شدم دیشب

ناگهان، بوسیدمت در خواب

ناگهان، باران فراوان شد

ناگهان، عطر اقاقی در مشام کوچه غوغا کرد

ناگهان، احساس کردم:

عشق، چیزی نیست غیر از ناگهان بودن.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد