.

.

علی بابا چاهی و پسا نیمائی / مجید سواد کوهی


دهه چهل دهه ای بود که شاهد کشمکش تفکراتی بود در حوزه شعر که شعر را به دو شقه ناب و غیر ناب تقسیم می کرد . و نشانگر تضاد مشخصی در حوزه های تفکر روشنفکری ، ناشی از مقتضیات اجتماعی – سیاسی آن دوره بود . شعر ناب اما عنوان عامی است برای موج نو؛ شعر حجم و .... که در اشکال مختلف شعری است تصویر محور ، و تصویر محوری فرآیند دوره ای خاص از شعر مدرن ایران است . آغاز گاه شاعری و انتشار کتابهای بابا چاهی نیز از دهه چهل است . اما بابا چاهی مورد نظر ما از زمانی مورد بررسی قرار می گیرد که در موخره کتاب  « نم نم بارانم » به گونه ای تئوریک درباره وضعیت شعر معاصر سخن گفته و خصیصه های ساخت زمانی نوع شعر پسا نیمایی را توضیح داده است . و نوعی فرا روی از شعر «  نیمایی » و « غیر نیمایی » معرفی کرده است . دید گاهی که به گونه ای کاملا مشخص نظریات پسا مدرنیستی را در خود جای داده . دید گاهی که :«به نوعی تجدید نظر در ذهنیت و معرفت « مدرن » است که سعی در یکسان سازی پدیده های مفهومی و از بین بردن تمایز ها و تفاوت ها دارد ، شالوده شکنی از صورت بندی های معرفتی ؛ افسون زدایی از سرعتی غیر مجاز که عقلیت مدرن به خود گرفته است ، آنچنان که مهر ورزی و اشکال دیگر معرفت را زیرپای خود نیست و نابود کرده است پرهیز از کالایی شدن زبان ، بیان و رابط های گفتاری و نوشتاری »( بابا چاهی: موخره کتاب قیافه ام که خیلی مشکوک است )

و این دید گاه شعر پسا مدرن را شعری می داند که حاصل تفکر پسا مدرنی است نه اینگونه که بگوئیم این شعر پسا مدرن است و این یکی نیست . از نظر او هیچ مدل و الگوی خاص پسا مدرنیستی وجود ندارد . خوب وقتی هیچ الگوی خاصی از پسا مدرن وجود ندارد و از طرفی بنا به گفته خود بابا چاهی پسا نیمایی « اشارتی رندانه به مولفه های پست مدرنیست ها دارد » با این تناقض نمائی وقتی بابا چاهی از ویژگی های شعر پسا نیمایی سخن می گوید یعنی این ویژگی ها به الگویی خاص منتهی نمی شود . پس بابا چاهی در معرفی و تبین شعر پسا نبمایی دچار کلی گویی شده که با ویژگی های شمرده خود او منافات دارد .

ومجبور می شود مدام تاکید کند که « شعر پسا نیمایی بر مولفه هایی از دیدگاه پست مدربیست ها نظر دارد که می توانند اینجایی شوند مثلا در برخورد با سنت »

او در همان موخره تاکید دارد پسا نیمایی نمی خواهد به آوایی مسلط تبدیل شود – چون در تعارض با چنین تصوری است – از دو منظر نگارشی و نگرشی از شعر غیر نیمایی ( سپید نگاری ها و اوزان پیوندی و تفکر مبتنی بر حقیقت یا خطا و .... ) و شعر نیمایی با ویژگی های « تصویر محوری ، نماد گرایی ، ابلاغ پیام ، غلبه مولف بر متن ، بیان ادیبانه یا شبه ادیبانه ، رعایت اصول عروض نیمایی دو قطبی دیدن پدیده های مفهومی و .... » فرا روی می کند . و از نظر نگارش صوری : از تشبیهات و استعارات ، قواعد قابل پیش بینی ، قوالب مسلم در شعر پیش از خود ، خودکار شدن زبان ، اشکال مستعمل صوتی ، تکیه کلام های خسته کننده و هر نوع شیوه ی ارائه را که نظام مستقر ادبی – هنری بر آن تاکید دارد ، به کنار می گذارد ، و با سلب اعتبار از نمادین یا استعماری دیدن دال ها ، رویکردی مشتاقانه به تکثیر فضا ، تنوع الحان و ادغام بیان ها « هم زیستی چند صحنه – چند زمان » دارد . و می گوید : کنش ناب نگارش از منظر شعر پسا نیمایی به معنای تاکید بر زبانیت زبان است و به تاخیر انداختن معنا و نه حذف ارادی و مکانیکی معنا ها ، فرم در شعر پسا نیمایی معطوف به فضای اجسام و پدیده های شعر است ، نه رعایت انسجامی فرموله شده .

از نظر نگرشی : شعر پسا نیمایی تاکید دارد بر : نفی نخبه گرایی تصویری تا کلان الگوهای واحد اندیشگی – زیبایی شناختی ، تقدس زدائی مفاهیم ( محتوا ) . شعر پسا نیمایی از حقیقتی کامل و جاودانه سخن نمی گوید ، بلکه حقایق متکثر و در لحظه را به نحوی « زبانی » عرضه می دارد . به تداعی آزاد و کشف رویا متمایل است و .... »

خوب گیریم که همه اینها درست که در جای خود همینطور هم هست اما این همه ویژگی بر شمرده چه چیز اضافه ای از نظریات مطرح این سالها دارد جز اینکه سعی کرده همه آنها را زیر یک چتر بیاورد او در جایی می گوید که شاعرانی که زیر این عنوان قرار می گیرند خواه یا نا خواه نگاهی به مقوله های پست مدرنیست « براهنی مثلا در پاره ای از شعر هایش زیر همین عنوان قرار می گیرد ، بخش های زیادی از شعر های خود من ( علی بابا چاهی ) منظر قابل بررسی است . تمام شاگردان کارگاه شعر براهنی زیر همین عنوان قرار می گیرند و هر گونه پسا مدرن نمایی تحت عنوان شعر پسا نیمایی قرار می گیرد » موخره قیافه ام که خیلی .....

این سیاست یکی به نعل زدن و یکی به میخ را می توان در موارد زیادی در صحبت های بابا چاهی نشان داد . او را در جایی مقایسه کنید : « اطلاق این اسم یافته ( پسا مدرنیسم ) به بخشی از شعر امروز در صورتی درست است که اولا راه رشد کنار گذر را ( گذر به شعر فرا مدرن در پست مدرن ) بدون طی کردن روند مدرنیته و مدرنیسم در جامعه ای مثل ایران در شعر امروز بپذیریم . ثانیا گسسته نویسی ها ، نحو ستیزی های بی دلیل و « از » ، « با » و « بی » گرائی های از سر تفنن در شعر را به حساب شعر پست مدرن بگذاریم و یا شعر پست مدرن را تا سطح نوعی زبان آرائی ادبی تقلیل دهیم .... ) خوب؛ اشاره مستقیم تر از این به براهنی ؟ به نظر می رسید بابا چاهی با مطرح کردن شعر پسا نیمایی در واقع دیدگاهی را مطرح می کند که حاصل تاملاتی است بیشتر در کار دیگران تا خودش . هر چند همینکه خودش را تک صدا و همیشگی نمی داند و بر استقرار و آخرالزمانی بودن اصرار نمی ورزد ؛ قابل تقدیر است .