◽️◽️◽️
#اشتباه
شاعری قبلهنما را گم کرد
سجده بر
مردم کرد!
◽️◽️◽️
#آرامش
شاعری
وام گرفت
شعرش آرام گرفت!
◽️◽️◽️
#طریقت_نو
زاهدی نوبنیاد
راه و رسم عرفا پیشه گرفت
لنگ مرغی برداشت
و به آهنگ حزین آه کشید:
«مرغ باغ ملکوتم نیَم از عالم خاک!»
◽️◽️◽️
#عطش_و_دریا
شاعر تشنه
ز دریا میگفت
اهلبیت سخنش را
به اسارت بردند!
◽️◽️◽️
#مراعات_نظیر
تاجری دستهگلی پرپر دید
یاد پروانۀ کسبش افتاد!
◽️◽️◽️
#ذوق
شاعری وارد دانشکده شد
دم در
ذوق خود را به «نگهبانی» داد!
◽️◽️◽️
#نان_و_پسته
شاعری میلنگید
ناقدی نان میخورد
شاعری می نالید
تاجری پسته خندان می خورد
◽️◽️◽️
#تفأل
تاجری فال گرفت
غزلی لامیه آمد-
تاجر
چیزی از شعر نفهمید اما
چشم مبهوتش را قافیۀ «مال» گرفت
◽️◽️◽️
#تقلا
تاجری قصهنویس
کودکان را به تفاهم میخواند
مگسی
روی گل لاله تقلا میکرد!
◽️◽️◽️
#امضا
تاجری ارۀ برقی آورد
پای یک منظره را
امضا کرد!
◽️◽️◽️
#براعت_استهلال
تاجری
مجلس تفسیر گذاشت
ابتدا
فاتحه بر قرآن خواند!
◽️◽️◽️
#رابطه
شاعری ضربت خورد
تاجری شعرشناس
در ته حجرۀ خود
شربت خورد!
◽️◽️◽️
#خنجر
شاعری خنجر خورد
شعرش از گُرده
به پیراهن ضارب پاشید!
◽️◽️◽️
#اداره
سالکی خسته بهدنبال حقیقت میرفت
در مجاری اداری گم شد!
◽️◽️◽️
#اقدام
شاعری خانه نداشت
در خیابان خوابید
شهرداری سر ذوق آمد و اقدامی کرد!
> از کتاب #نوشداروی_طرح_ژنریک
> زندهیاد #سیدحسن_حسینی
(درگذشت: نهم فروردین ۸۳)