در خاطرِ بیمار، ابری راه خواهد برد
بگریز
شب
ما را به افسون از نگاهِ ماه خواهد برد
شب را نخواهد کرد در دهلیزِ بیزاری چراغِ خستهای درمان
در دورترها
سایهای پیداست
عریانتر از یک روحِ سرگردان
در راهِ بیپایان
بیوقفه از آغاز
باران گلوی ناودان را میفشارد باز
در دورترها سایه گاهی دورتر میشد
با راههای ماندۀ در پیش
در جستجوی خویش
بیستویکم آذر نودوهفت
#امیر_دادویی
@amirdadooei
سلام.
به جای شعر خانم پاییز رحیمی، دوباره شعر آقای امیر دادویی پست شده است.