.

.

بذر / محمد رضا راثی پور

می بیند و نمی شنود های و هوی را

و حکم قاطعی که قرار ست

پایان دهد به فتنه تشویش ذهن خلق!


می بیند و نگاه شرر بار شهر را

با سنگ پاره های کراهت

خاموش می پذیرد

خاموش و عاشقانه


طومار جرم او به بلندای جاده ایست

از سرزمین کفر به ایمان

کبریت احمریست که از ژرف این ظلام

روشن کند ستاره دنباله دار را


گیرم که زیر همهمه این بانگ نارسا

نشنیده قطع شد

خاموشیی که ساخته وحشت شماست

یکریز و بی توقف 

بذر هزار شبهه می افشاند

بذر هزار پرسش بی پاسخ!



نظرات 2 + ارسال نظر
راثی پور سه‌شنبه 9 بهمن 1397 ساعت 10:43

سلام و عرض ادب خدمت جناب عاطف راد
ممنون از بذل عنایت شما

مهدی عاطف‌راد دوشنبه 8 بهمن 1397 ساعت 09:00 http://www.atefrad.com

چشمان تابناک تو، ای مادر امید
در آسمان شب‌زده‌ام می‌پراکند
یک کهکشان
بذر ستاره‌های درخشان
---
آقای راثی‌پور گرامی
درود
شعر جان‌دار و اثرگذارتان به دلم نشست.
شادکام باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد