.

.

تماشا / حسین رمضان پور

پرچم بزن بر سرزمین _آب و آیینه_

ایل و تبارم ریزه خوار خوان_تان بودند

دریای چشمانت گواهی می دهد حتما

من،هفت پشتم عاشق مازندران بودند


تن می تنم دور تنت،دامن برقصانی 

آتش بیندازی به قلب زخمی فانوس 

دور تو میگردند دختر های ییلاقی

با شیوه ی «چَکّه_سماع »مردم چالوس


هر کس تماشای تو را می پرورد در سر

هر دل به گیسوی شرابی تو پابند است

هر جا که می خواهی قدم بگذار دلبندم

وقتی نگهبان تنت،چشم دماوند است


بگذار با لبخند تو خود را بیارایند

دوشیزه هایی که برایت دست افشانند

بگذار وقتی می خرامی توی بابلسر

گلپونه های بندری، سینه بلرزانند


پژمرده بوده چهره ی شب بو و  آویشن

اشک ِ تجن از شوق دیدار تو جاری شد

ساری تماشایی شده با لطف دیدارت 

مازندران از عطر گیسویت بهاری شد


می کوچی از ساحل به قصدِ جنگل  بهشهر 

اهل نکا در زیر پایت چشم می کارند

با خود بهار کشورم را جا به جا کردی

زنبورها رو سوی دامان تو میآرند


آتش بکش فانوس را اسپهبد خورشید

شیرازه ی اقلیم من،اجدادتان بودند

دریای چشمانت گواهی می دهد حتما

من هفت پشتم عاشق  مازندران بودند



@fanosmehr70

#حسین_رمضانپور

#روز_مازندران_خجسته❤️

14 آبان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد