.

.

رسوم دارالخلافه ؛ نقش آیین‌های ایرانی در نظام خلافت اسلامی/ دکتر شفیعی کد کنی/ هادی خانیکی




من نه مصحح متون تاریخی، نه مورخ و نه ادیب هستم که از لحاظ ادبی متن و شخصیت حرف بزنم، بلکه به عنوان یک عضو از نسلی که با شفیعی متفاوت است، با آن چیزی که در یک مرکز پژوهشی آشنا شده باشند، سخن خواهم گفت. اگرچه خراسانی هستم و طبیعتاً نام شفیعی آن‌قدر بزرگ و بلندآوازه است که هر خراسانی از ابتدا با او آشنا باشد، ولی آشنایی من فراتر از آن است. من هم نام و شعر شفیعی را می‌شناختم؛ ولی وقتی در دهه پنجاه به سراغ شفیعی رفتم، که نسل ما او را بیشتر با «در کوچه باغ‌های نشابور» می‌شناخت؛ در نتیجه آن شفیعی که ما با او آشنا شدیم، یک مقدار با این شفیعی تفاوت دارد، که وجه دیگری از زندگی است و عمیقاً در شعر نقد و تحقیق نقش دارد.


کتاب گزیده غزلیات شمس به همراه یک قرآن کشف الایات و یک نوار شجریان محتویات ساک کوچک من در دوران چریکی برای خروج مخفیانه از کشور بود. برای یک چریک خیلی سنت‌شکنی بود که دنبال گزیده غزلیات شمس باشد، چون مروج خصلت‌های غیر انقلابی او بود؛ ولی من احساس می‌کردم زمانی که ایران را ترک می‌کنم، شاید این سه، تنها چیزهایی است که من را در دوران ترک ایران زنده نگه می‌دارد. درنتیجه روایت کسی را از تاثیر اجتماعی شفیعی از آن زمان تا به امروز بشنوید که زاویه نگاه او به شفیعی از نوع تعهدش به جامعه بود و این نوع تعهد به جامعه بسیار متفاوت بود.


اگر بخواهم به بهانه معرفی کتاب «رسوم دارالخلافه»، از شفیعی در دنیای امروز حرف بزنم، می‌توانم از تعبیر اکتای یاپاز در تعریف جهان معاصر وام بگیرم و بگویم شفیعی‌کدکنی جهانی است که در درون او جهان‌های متعددی است و از تعدد این جهان‌ها است که می‌توان گفت، همان‌طور که شفیعی سخت شیفته ایران است، پیچیدگی‌های دنیای ایرانی را در دنیایی که زندگی می‌کند هم می‌توان دید. با نگاه از دریچه دنیای شفیعی و مواجهه او با جهان پیرامون، می‌توان گفت که در درون شفیعی ساحت‌ها، اندیشه‌ها و تجربه‌های مختلف به خوبی گفت‌وگو کرده‌اند؛ یعنی وجود او یک وجود گفت‌وگویی است و از توانش ارتباطی بالایی برخوردار است.


 گریزان بودن شفیعی از حضور در جایی که درباره او صحبت و تعریف می‌شود از خصال نیکوی اوست. شفیعی معتقد است که اگر کسی در ایران شعر را نشناسد، قادر به ارتباط با جامعه، تاریخ و فرهنگ خود نیست و در تایید آن، به خصوص به نماد آلمان امروز در دانشگاه برلین ارجاع می‌دهد. در آن‌جا، در پاسخ به این پرسش که چه کسانی آلمان را ساختند؛ نمادی از ۱۷ فیلسوف آلمانی ارائه شده که بر خلاف تصور ما، در آلمان صنعتی که از اقتصادهای زنده است و به نظم آهنین معروف است، بزرگ‌ترین نقش و بیشترین سهم در ساختن آلمان امروز را به گوته شاعر داده‌اند و بعد از آن به مارکس و وبر و امثال آن‌ها پرداخته‌اند.


شفیعی‌کدکنی شخصیت اول خود را شخصیت شاعرانه خود می‌گیرد. اتفاقاً شفیعی‌کدکنی از جامعه‌شناس‌ترین جامعه‌شناسان ایران هم هست و ما هر وقت توانستیم کاهش فاصله‌هایی که شفیعی انجام داده را دنبال کنیم، می‌توانیم بگوییم که فرهنگ ایران را شناخته‌ایم.


به نظر من، دنیا و شخصیت چندوجهی شفیعی‌کدکنی، برساخته از زندگی چندوجهی او است. هیچ‌وقت ندیدم، شفیعی زندگی در حوزه علمیه را از وقت‌های تلف‌شده عمر خود بداند. او جزو معدود استادان برجسته ما است که دبستان و دبیرستان را در مدرسه طی نکرده و اتفاقاً این را جزو فرصت‌هایی می‌دید که عمر او در مدرسه تلف نشده است.


طبیعتاً ذهن کسی که از حوزه‌های کاملاً سنتی مشهد و شاگردی مرحوم آیت‌الله میلانی تا دانشگاه پرینستون، آکسفورد و هاروارد را طی می‌کند، نمی‌تواند ذهن بسته‌ای باشد. پرورش‌یافتگان آموزش‌های او و کسانی‌که از وی چیزی بر گرفته‌اند هم یکسان نیستند و در دنیای چندگانه به سر می‌برند. به‌ همین اعتبار است که به نظر می‌رسد شفیعی موفق شده قدرت دادوستدی که در ایران و فرهنگ ما وجود داشته را خلق کند. 


دغدغه‌ای که شفیعی دارد و در همه آثار او هم دیده می‌شود، فراتر از فرمی است که وارد آن شده و به دنبال این است که آن تفکری که محدود شده، مرده و قدرت خلاقیتی که نیست را احیا کند و در این احیا از سطحی‌نگری-حتی در سیاست- به شدت پرهیز می‌کند؛ هرچند که شاید مسئله گران‌ترین محقّق ما در حوزه‌های مختلف علوم اجتماعی، ادبیات، تاریخ، نقد و شعر است. شعر برای شفیعی زبانی برای انتقال و دعوت به تفکر است. شفیعی شاعری است که پیش از شاعر بودن، یک متفکر است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد