.

.

آهوانه / محمد رضا راثی پور

خنکای باد و نرمای چمن در انتظارست

که تو جلوه ای ببخشی به ملال دشت دلتنگ

بخرام آهوی من

که نمانده هیچ از عهد عتیق عشق باقی

نه طراوتی نه رنگی

نه نوای عود و چنگی

نه کرشمه نشاطی که بگسترد بساطی

به تفرج و تماشا نکند کسی درنگی


عوض شکوفه بر شاخه طناب دار رسته

عوض چکاوکان گله ی دال  ، بال افشان

چه شد آن سماع موزون و لطیف بید مجنون

سیلان بی خودی از دف رعد و چنگ باران


ظلمات یاس را جلوه یک چراغ کافیست

به شکفتن گلی می شکند طلسم پاییز

بخرام آهوی من 

تو مگر به جلوه باطل بکنی هر آنچه نفرین

تو مگر به مهر زائل بکنی هر آنچه نفرت

که همین حضور فرخنده نوید  مرگ زشتی ست

و در این جهنم دلزده هدیه ای بهشتی ست


محمد رضا راثی

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی عاطف‌راد چهارشنبه 21 آذر 1397 ساعت 22:33 http://www.atefrad.com

با درود و ارادت
سروده‌ی اثرگذار و دلنشینی‌ست. کمی هم حال و هوای سروده‌های م.آزاد را دارد. آفرین. آیا تازه آن را سروده‌اید یا قدیمی است؟

سلام و عرض ادب.در سال ۷۱ نوشته ام اما شاید ۱۰ بار و بیشتر عوصش کردم

دوست جمعه 18 آبان 1397 ساعت 19:40 http://hghkh.mihanblog.com/

چه زیبا سرودید.
-------------------
یه سر بهم بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد