اخیراً متنی به دستم رسید بهنام احمد شاملو. گویا خیلی جاها پخش شده. فرستنده پرسیده بود این حرفها حرفهای احمد شاملوست؟ با اینکه مطمئن بودم شاملو دربارهٔ هیچ عضو و هیچ رهبر «حزب توده» [مگر دربارهٔ مرتضا کیوان، آن هم بهسبب آمیختگی شخصی] چنین چیزهایی قلمی نکرده، زیر و بالای آرشیومان [آرشیو وبسایت رسمی احمد شاملو] را بررسی کردم و از سهچهار محققِ دقیق هم محض اطمینان پرسیدم. جز یک بار در «کیهان لندن» و یک بار در «نشریه گلسرخ»، هیچ اثری از چنین متنی نبود. هیچ هیچ. شاملو هیچگاه انتساب این حرفها را به خودش تأیید نکرده و آیدا سرکیسیان نیز انتساب این حرفها را به احمد شاملو رد کرده است.
یکی از رانههای «جعل» معمولاً کسب اعتبار از نام گوینده است. چون گوینده در جامعه معتبر است و حرفش برو دارد، پس میتوان اعتبار نداشته را از حرف و تأیید او دشت کرد. حالا هم معلوم نیست، یا هست، که چه کسانی خواستهاند از کسی که زمانی عکسبهدست دوره میافتادند آبرویش را ببرند برای مرشد و مرادشان کسب اعتبار کنند؛ به این خیال که نسل امروز دربست میپذیرد و باور میکند. طنز تاریخ را ببین! حالا که آبها از آسیا افتاده است لابد میخواهند آب و آبروی رفته را بهمدد آسیابانِ نفرینشده به جوی برگردانند. اگر حزب توده مؤسس جعلیات در فرهنگ سیاسی ایران مدرن نبوده باشد، دستکم یکی از مقوّمانش بوده است. روزگاری تیغش میبرّیده و حالا نمیبرَد. روزگاری بهنیروی جعل سازمانیافته هستونیست احدی را با خاک یکسان میکرده و حالا نمیتواند از پسِ جعل یک یادداشت نیمبند هم برآید. متنِ جعلی، ضمیمه این یادداشت است.
✍️ آزاد عندلیبی
■ t.me/shabkhwan
سلام.
بله همینطوره. من همین چند ساعت پیش ، یادداشت مربوطه را در سایت راهِ توده دیدم و حیرت کردم! این یادداشت از شاملو نیست و کسانی که با اندیشه و زبان و زندگی شاملو آشنا باشند ، بی تردید متوجه می شوند.
سعدی و مولوی در یک عصر می زیستند ولی هیچیک به وجود دیگری اشاره ای ندارد جز اینکه در غزلی منسوب به سعدی نسبت به غزل انسانم آرزوست تعریض شده.
این که بزرگان در باب هم سخن گفته اند یا نه و این که کدام گرانقذر تراست موضوع دعوای کوتوله هاست.
آنان هر دو از دوستی و دشمنی هم بی نیاز بودند.
الان جعل بیشتر شده.
به وبلاگم سر بزن.