.

.

گریۀ ساختگی!/ سید علی میر افضلی



تا کی باشی ز عقل درباختگی

بیگانۀ کار خود، ز نشناختگی

هرگز ندهد طهارت باطن تو

این آبِ مضاف گریۀ ساختگی!


وحید قزوینی

(۱۰۱۵ - ۱۱۱۲ ق)

میرزا محمد طاهر اعتماد الدوله معروف به وحید قزوینی ، از شاعران پُرگوی دورۀ صفوی است و در عمر ۹۷ سالۀ خود، حدود ۵۰ هزار بیت شعر سروده است. نسخه‌ای از دیوان او که هم اکنون به شمارۀ ۱۱۶۱ در کتابخانۀ مجلس نگهداری می‌شود، و در سال ۱۰۸۱ ق  (سی سال قبل از مرگ شاعر) کتابت شده، در بردارندۀ ۳۵ هزار بیت شعر است که عمدۀ آن‌ها را غزلیات و ابیات پراکنده و مفردات وحید تشکیل می‌دهد. آنچه در دیوان چاپی وحید تحت عنوان «ابیات پراکنده» جای گرفته، حدود ۹ هزار بیت شعر است که از لحاظ تعداد، با دیوان بسیاری از شاعران هم‌عصرش برابری می‌کند! این تعداد شعر، در حالی به حاصل آمده که وحید قزوینی از روزگار جوانی تا دو سه سال قبل از مرگش، نزدیک به شصت سال، در مناصب مهم دولتی بوده و در دربار سلاطین صفوی، با مشاغلی همچون دبیری و واقعه نویسی و وزارت، فرصت سر خاراندن هم نداشته است! 

تنها زمان فراغت وحید قزوینی، ۱۶ سال خانه نشینی او در زمان شاه سلیمان صفوی بود که از سال ۱۰۸۵ ق آغاز شد و در ۱۱۰۱ خاتمه یافت. وحید  در سن ۸۶ سالگی با لقب اعتماد الدوله به منصب وزارت بازگشت و حدود ده سال در این شغل بود. من بعید می‌دانم پُرکاری وحید مربوط به سال‌های خانه نشینی او باشد. چرا که روایت زندگی او به قلم نصرآبادی، حکایت از آن دارد که شمار اشعار او در زمانی که همچنان در مصدر واقعه نویسی بود (یعنی پیش از ۱۰۸۵ ق)، بر سی هزار بیت بالغ می‌شده است (تذکرۀ نصرآبادی، ج ۱، ۲۷).


دیوان وحید قزوینی به اهتمام خانم دکتر رقیه صدرایی در دو مجلد ضخیم در سلسله انتشارات کتابخانۀ مجلس به چاپ رسیده است (تهران، ۱۳۹۴). با اینکه مصحح محترم از وجود رباعیات پراکندۀ وحید در بعضی نسخ دیوان او خبر داده، در چاپ موصوف، هیچ رباعیی به چشم نمی‌خورد! مصحح محترم در مقدمۀ کتاب آورده‌اند: «چون در هر سه نسخۀ کتابخانۀ مجلس، رباعیات به صورت ناقص آمده، شمار آن‌ها را نمی‌توان معین کرد!» (ص هفتاد و هشت). جدا از اینکه این خود عذر بدتر از گناهی است، باید یادآور شد که دستنویس شمارۀ ۱۱۶۱ فاقد رباعیات است و دستنویس شمارۀ ۱۱۶۲ جمعاً هشت رباعی دارد و به دلیل اسقاط اوراق پایانی دستنویس، مابقی رباعیات شاعر، از دست رفته است. دستنویس شمارۀ ۱۱۶۳ نیز که جزو نسخه‌های مورد رجوع مصحح نیست، هیچ رباعیی ندارد.

محمد صالح رضوی که در زمان حیات شاعر مجموعه رباعیات «جواهر الخیال» را فراهم آورده، ۹ رباعی وحید را در کتاب خود نقل کرده که رباعی اول یادداشت، یکی از آن‌هاست. آنچه از داشته‌های فعلی ما بر می‌آید، آن است که وحید شاعری رباعی گوی نبوده است و تذکره‌نویسان آن عصر، به نقل رباعیات او علاقه‌ای نداشته‌اند. آنچه از رباعیاتش باقی مانده، نیز گواه آن است که شاعر در این عرصه، دستی نداشته است.

در رباعیی که نقل کردیم و جزو رباعیات نسبتاً خوب اوست، یک نکتۀ سادۀ فقهی وجود دارد و آن اینکه با آب مضاف، امکان طهارت وجود ندارد. آب مضاف، آبی است که آن را از چیزی بگیرند؛ مثل آب هندوانه و گلاب و غسل و وضو با آن باطل است. شاعر، اشک‌های تصنعی را از گونۀ آب‌های مضاف قلمداد کرده و معتقد است که چنین گریه‌ای، موجب صفای خاطر و پاکی درون نمی‌شود. در دستنویس جواهر الخیال، مصراع سوم در ابتدای امر چنین کتابت شده: «مشکل که دهد طهارت باطن تو»، بعداً کاتب یا فرد دیگری «هرگز ندهد» را زیر مصراع به عنوان صورت صحیح یا تصحیح قیاسی افزوده است و ما نیز این پیشنهاد را برگزیدیم که با «احکام طهارت» در فقه شیعه، سازگار است.

کشف چنین روابطی میان کلمات و اصطلاحات زبان، از ویژگی‌های شعر دوران صفوی است. بعضی، این نوع شگردهای زبانی را خوش می‌دارند و موجب انبساط خاطرشان می‌شود و گروهی دیگر، آن را بازی با کلمات و فاقد عمق و اثر می‌دانند. با اینکه ارتباط میان دو بیت رباعی، چندان محکم و روشن نیست، با این حال، رباعی مورد نظر ما، به دلیل کشف شاعرانه‌اش، قابل توجه و بررسی است.

سه رباعی دیگر وحید را از دستنویس شمارۀ ۱۱۶۲ کتابخانۀ مجلس و جواهر الخیال نقل می‌کنیم:


گر مرد فقیر است و اگر مستغنی است

لب تشنۀ خون خود کسی نیست که نیست

خوردند گذشتگان جهان را به امید

اکنون به امید مرگ می‌باید زیست!

..

آن کس که نه روزگار با او یار است

در دیدۀ خویش نیز دایم خوار است

آن عمر درازی که به ناخوش گذرد

مانند درازی شب بیمار است.

..

در باغ، حریر یاسمن می‌بافند

از بهر جوانان چمن می‌بافند

در خانۀ شعربافی خامۀ من

از موی میان او سخن می‌بافند!

●●


"چهار خطی"

https://telegram.me/Xatt4

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد