.

.

راه رفتن / سوزانو تامارو


در خیابان های شهر راه می روم 

و به چهره ها، 

به حالت مردم، 

به اندامشان، به حرکات 

و به نگاه های بی رمقشان می نگرم.


هرچه بیشتر نگاه میکنم بیشتر از خودم می پرسم چه بر سر نوع بشر آمده است؟ در واقع به جای نوع بشر همه جا نقاب می بینم: 

نقاب اندوه، 

نقاب کینه و بغض 

و نقاب پریشانی.

 

گاهی اوقات به نظرم می رسد که طلسمی شوم و خبیث بر سر شهر سایه افکنده است. 


وقتی همه خوابیده بودند جادوگری قدرتمند لبخند را از روی لبان مردم زدوده و به جای آن اندوه و کدورت بر چهره ها پاشیده است. 


فقط بغض و کینه، 

تهاجم و زورگویی برای انسان ها باقی گذاشته است.




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد