.

.

کمیچی‌ / محمد جلیل مظفری


پیشکش به حزنِ آرشه‌اش  به #کیهان_کلهر



کمیچی بزن گوشۀ دشتی‌ات را

به دل غصه بسیار دارم

کمان را به سازت فرود آر

به دل داغِ آلاله‌های نگون‌سار دارم


بیا سازِ خود کوک کن با همایون

که از چشم بر دامنم می‌چکد خون

فرو رفته‌ام در خیالاتِ لیلی

به شیوه‌ی گریلی

به کردارِ مجنون

بریدست امید از من طبیب و

تنی سخت بیمار دارم


کمیچی به سرچنجه افسون کن امشب

مرکبّ بزن های...!

نوا گر که با تو نمی‌سازد این دم

بیا شور بر پا کن امشب

به تارو به پودم بکش آرشه نی‌نوا را مجسم بکن پیشِ رویم

که گم‌کرده‌ای بس دل آزار دارم


خدار را کمیچی!

مقام از نوای حزین˚  نغمۀ اصفهانت مگردان

که خشکیده زاینده رودش

نشسته غبارِ تباهی 

به اندامِ فرتوت و کال و کبودش

ترک خورده کاشی به کاشی ستون‌هاش

و لم داده بر بامِ اندوه گلدسته‌هایش

گسسته ز هم تار از بندِ پودش

کمیچی مقام از نتِ اصفهانت مگردان

که در سینه زخمی ز ایامِ پتیار دارم


کمیچی!

سرودی و رودی زِ هر مایه گر جای مانده‌ست

بخوان و بزن شکوه بسیار از یار دارم.



شهریور1397

#محمدجلیل_مظفری 

#نیمایی 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

*کمیچی= نوازندۀ کمانچه


http://t.me/barfitarinaghosh

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد