تو آمدهای پیر ببینی، بروی
بازیچۀ تقدیر ببینی، بروی
من آینۀ توام، مبادا فردا
خود را تو زمینگیر ببینی، نروی!
منصور اوجی
●
شب گذشته توفیقی دست داد و به مناسبت چاپ «کتاب چهار خطی» گفتگوی تلفنی با استاد منصور اوجی داشتم. ایشان بسیار مرا شرمنده کرد. در میانۀ سخن، جناب اوجی رباعیی از خود خواند که هنوز جایی چاپ نشده و در مصراع پایانی آن، ردیف، تغییر کرده است. این رباعی، همان است که در بالا نقل شد. تغییر در ردیف در رباعی مذکور، موجب شگفتی مخاطب میشود؛ چون انتظار دارد که «بروی» بشنود نه «نروی».
این شگرد، در غزل و رباعی دهۀ هشتاد و نود، تحت تأثیر شعر پست مدرن امروز، مورد توجه شاعران جوان قرار گرفته است. اما بهکارگیری آن توسط جناب اوجی، مایۀ شگفتی و نشاندهندۀ ذهن پویای ایشان است.
در رباعی امروز، جلیل صفربیگی به این نوع شگردها برای پایان بندی متفاوت رباعی، توجه خاص نشان داده است. من در یادداشت دیگری که در همین کانال آمده و در کتاب چهار خطی هم چاپ شده است، در مورد اثرات این شگردها، در غافلگیری مخاطب سخن گفتهام.
●
نقل رباعی جناب منصور اوجی، هم به جهت مرور بر شگرد آن، و هم یادآوری نقش ایشان در احیای رباعی امروز صورت گرفت. کتاب کم حجم «مرغ سحر» که در سال ۵۶ دو نوبت جمعاً در تیراژ ده هزار نسخه چاپ شد، علاوه بر اقبال عمومی، مورد توجه نسل جدید شاعران انقلاب هم قرار گرفت. مرحوم قیصر امین پور، یک بار با من از تأثیر این کتاب در رباعی دهۀ شصت سخن گفت. در «مرغ سحر» ما با ۴۰ رباعی شورانگیز اجتماعی مواجهیم. جناب اوجی، بعداً هم رباعی را رها نکرد و مجموعه رباعی «حالی است مرا» از ایشان در سال ۶۸ منتشر شد. اگرچه، اثرگذاری آن به اندازۀ مجموعۀ پیشین نبود.
●●
"چهار خطی"
https://telegram.me/Xatt4