[سخنی با سهراب سپهری در سالگشت سفر بیبازگشتش به دیار ابدیت]
آه، سهراب عزیز!
کرده بودی خواهش
"آب را گل نکنیم"
ولی اینک، افسوس!
در دیار تو زمانیست دراز
که نماندهست نشانی دگر از آب زلال
آب پاکی را بر دست تو میریزم من
و به تو با اطمینان میگویم
که به هر سو که نظر اندازی امروزه
آبهایی میبینی متعفن، تیره، گندآلود
صادقانه به تو میگویم من
آب از چشمه گلآلود است
چشمهای تازه اگر
مانده باشد باقی، زیرا
با تأسف باید
خدمتت عرض کنم
چشمهها اغلبشان خشکیده
آب بارانهامان هم حتا
هست سرشار از آلودگی گوگردی
یا پر از ذرات مهلک سرب
بد زمانی شده، سهراب عزیز!
گندسال است، رفیق!
درود، آقای حوائجی گرامی و سپاس از لطفتان.
سلام آقای راثیپور گرامی و تبریک برای انتشار شمارهی جدید سیولیشه و سپاس برای همتی که به خرج میدهید و زحمتی که در این راه میکشید.
بایست عرض کنم که "پیر ما گفت" نه معرفی محمد زهری بلکه بررسی شعر "پیر ما گفت" از اوست، سرودهای که از آخرین شعرهایش و شاید مهمترینش بود.
دربارهی بخشهای مختلف سیولیشه بایست عرض کنم که نوعی بینظمی و در هم برهمی در تقسیمبندی مطالب در هر شماره دیده میشود که در شأن آن نیست. به عنوان مثال در هر شماره در بخش "دربارهی نیما" مطالبی گذاشته میشود که هیچ ربطی به نیما ندارد. از جمله در همین شماره نامهی فروغ فرخزاد به سهراب سپهری در این بخش گذاشته شده است. پیشنهاد میکنم که بخشبندی مطالب دقیقتر و منظمتر صورت گیرد تا خواننده در هر بخش با مطالب مربوط به آن بخش سر و کار داشته باشد.
ضمن سلام و عرض ادب خدمتتان عارضم که البته بخش درباره نیما حالت عمومی دارد و به بررسی دیدگاههای شاعران نیمایی می پردازد .از این لحاظ مطالب مربوط به دیگر شاعران نیز در آن منتشر می شود چون نوعی نگاه از دریچه چشم نیماست. البته من اگر بتوانم این عننوان را عوض می کنم و می گذارم در باره نیما و یارانش
سلام و عرض ادب. جسارتا مقاله پیر ما گفت شما را در قسمت معرفی شاعر قرار دادم چون مناسب حال و هوای همان قسمت بود
بسیار زیبا بود - آفرین به شما - صاحب سبک و استعداد هستید.
خوب شد که وبلاگتون رو دیدم