با لبان تشنه زیر آفتاب
در کنار یک پدر...
بال بال میزند پسر
جاری اند جرعه های آب!
آه حاجی شهید من
ای سپید من
حال پیکرت چقدر آشناست
گرچه که "سر"ت به نیزه نیست
سرنوشت تو شبیه شاهدان کربلاست