روز ها می گذرد
و من افسوس و دریغ
پشت این شیشه ی سرد
رفتنت را به حراجِ نفسم می سپرم...
آهِ یخ بسته ی من!
دور از چشم تو با پنجره ها می گریم
دور از چشم تو غم های تو را می شمرم