.

.

کودتا و شعر / سعید سلطانی طارمی


بعد از انقلاب مشروطه در ایران دو کودتا روی داده که هر دو جهت ایجاد برش در پویش طبیعی و
دموکراتیک جامعه و سرکوب تمام نهادهای مدنی از روزنامه های عادی گرفته تا احزاب سیاسی
بوده است. اگر بخواهیم به این پرسش ساده – که چرا انقلاب مشروطه روی داد؟ جواب دهیم. پاسخ
در سه جمله خلاصه میشود. محدود کردن اختیارات پادشاه، ایجاد حکومت مدرن و نهادهای
نظارتی، حاکمیت قانون بر همه. و این هرسه از دستاوردهای اولیه ی آن بود که در جریان زمان با
افت و خیزها و فراز و نشیبهایی راه خود را طی میکرد. وقوع کودتای سوم اسفند و سوار کردن
رضاخان بر مادیان مسلول انقلاب مشروطه نتایجی داشت که مهمترین آنها در دو جمله خلاصه می-
شود. عدم تمکین پادشاه به قانون. سرکوب هر نهاد قانونی، عرفی و مدنی که تقاضای تمکین به قانون
و پذیرش نظارت نهادهای ناظر به عملکرد حکومت را داشت.
کودتای دوم در بیست و هشت مرداد 1332 روی داد جالب است که در وقوع کودتاها و روی کار
آمدن پهلوی پدر و بعد از او پسر، مصلحت و آزمندیهای بی پایان و سودخواهیهای یک جانبه ی
بریتانیای کبیر در اولویت بودهاست اگر بخواهیم به این پرسش ساده جواب دهیم که چرا حکومت

مصدق روی کار آمد؟ جواب حقیقی این است:

1/ برای اجرای قانون اساسی مشروطه.

2/ جاانداختن محدوده ی قانونی اختیارات نهاد سلطنت در ذهن پادشاه وقت.

3/ ملی کردن صنعت نفت ایران که در آمد آن به اصلیترین درآمد ملی امپراطوری بریتانیا تبدیل شده بود. وقوع کودتای بیست

و هشت مرداد نتایجی داشت که میشود آن را در دو جمله خلاصه کرد. عدم تمکین پادشاه به قانون.
سرکوب هر نهاد قانونی، عرفی و مدنی که تقاضای تمکین به قانون و پذیرش نظارت نهادهای ناظر
به عملکرد حکومت را داشت.
باقی اعمال حکومتها در ایران فرع وجود آنهاست. در واقع ارثیه ی اجتماعی و سیاسی رضاخان
باید عبرت آموز تمام کسان و جریانهایی قرار گیرد که براین فلات خشک حکومت میکنند یا خواهند
کرد. این ارثیه را در موارد زیر میتوان جمع کرد: 1- ضدیت بیمارگونه با هرگونه تشکیلاتی اعم
از سیاسی، صنفی، اجتماعی و هنری. 2- مسلط و جاری دانستن اراده ی خود بر مقدرات آحاد مردم
طوریکه اگر کسی اراده ی او را رد میکرد سرنوشت شومی پیدا میکرد. 3- دخالت در علائق
شخصی و رفتار فردی افراد جامعه از قبیل شکل لباس، آرایش سر و صورت و برگزاری مراسم
سور و سوگ و.... اصولا رضاخان معتقد بود خوشایند و بدآیند مردم باید تابعی از خوشایند و بدآیند
او باشد. 4- ضدیت بیمارگونه با هرگونه رسانه ی مستقل، اعم از گفتاری، نوشتاری و دیداری و
بدبینی بیمارگونه نسبت به آنها. 5- ضدیت وحشتزده با زنده و مرده ی سیاستمدارانی که دارای
اراده ی مستقل بودند و راه و رسمی جز راه و رسم او را میپسندیدند یا برای کشور مفید میدانستند.
سعدی که زبان گویای فارسی زبانهاست فرمود:
نباید به رسم بد آیین نهاد
که گویند لعنت بر آن کاین نهاد.
اما کار ما رسیدگی به کیفیت کار حاکمان نیست بلکه پیگیری تاثیر رفتار آنان در ادبیات و اینجا در
شعر است.
بی تردید هیچ واقعه ای در تاریخ ایران به اندازهی انقلاب مشروطه در ادبیات بخصوص شعر فارسی
تاثیر نگذاشته است. به نظر میرسد که ما باید دوباره به شعر مشروطه رجعت کرده و آن را از نو
کشف کنیم. چرا که مثل هرکار دیگری نگاهی شتابزده و سرسری داشته ایم به آن و در این یک قرن
و اندی حرفهای همدیگر را تکرار کرده ایم. در واقع ایوان را دیده به توصیف داخل خانه پرداخته-
ایم. بعضی ورودها هم که بیشتر به صورت بیوگرافی نگاری فردی بوده از نشان دادن خطوط اصلی
مثلا زیبایی شناسی شعر مشروطه و تحولاتی که در تلقی شاعر مشروطه خواه از فصاحت و محتوا در
شعر اتفاق افتاده عاجز بوده یا نویسنده و محقق آن را جزء اهداف کار خود قرار نداده است. در طول
سالهایی که انقلاب مشروطه در جریان و زنده بود شعر فارسی در طوفانی از هیجان و سرمستی به
سر میبرد و فریاد بلندی بود که صدای انقلاب و هوادارانش را به دورترین نقاط کشور میرساند.
در هیچ تاریخی شعر فارسی چنان همدلی مخاطبانش جلب نکرده که در دوره ی انقلاب مشروطه کرد
و چنان زبان گویای مردم خویش نبوده و بر زوایای دور و نزدیک عواطف آنان تأثیر نمیگذاشته. از
این جهت است که وقتی با وقوع کودتا افول مشروطه کلید زده شد شاعران جزء اولین کسانی بودند که
باید سکوت میکردند. ترور واعظ قزوینی و شایع کردن این که هدف ملک الشعرا بهار بوده،
شاعری را کشت و شاعری را وحشت زده کرده به سایه فرستاد، ترور میرزاده ی عشقی به شاعران و
روزنامه نگاران پیغامی خونین فرستاد. فریب فرخی یزدی و کشاندن او به داخل کشور و بازداشت و
کشتنش با تزریق هوا در زندان قصر تیر خلاصی بود که به اندیشه ی مقاومت و آزادیخواهی در شعر
فارسی شلیک شد و همه را به محاق برد. من همیشه از خودم میپرسم دهخدای طنزپرداز ، شاعر و
سیاستمدار بیشتر مورد نیاز جامعه ی ایران بود یا دهخدا به محاق رانده شده ی لغتنامه نویس؟ دهخدا
شخصیتی چند بعدی داشت در گمنامی دق مرگ نشد. ملک هم توانست با وضع تازه مقدار زیادی
سازگاری نشان دهد و خود را در حواشی عرصه نگاه دارد اما دهها آدمی که نه قدرت انعطاف ملک
را داشتند و نه نبوغ دهخدا را هرگز نتوانستند از محاق خارج شوند و در سکوتی دق زده مردند حلقه-
ی تبریز و ستاره ی به غروب رانده اش را نمیشود از قلم انداخت. شاید قدرت گرفتن رضاخان
عظیمترین زیان تاریخ را به شعر فارسی زده باشد. بررسی مستقلی به عنوان بازتاب شعری کودتای
سوم اسفند ندیده ام. امروز میشود از حافظه به مواردی در اینجا و آنجا اشاره کرد که باز هم فاقد و
دقت و جامعیت خواهد بود امیدوارم کسانی همت به خرج دهند و بررسی دقیق و مشبعی در این باره
به سامان برسانند.
کودتای بیست و هشت مرداد اما در یک نقطه عطف مهم تاریخی دیگری روی داد. در شرایطی که
جامعه ی ایران بعد از رهایی از استبداد رضاخانی، در یک روند نسبتا قابل قبول، تکثر، تحمل و
دموکراسی را داشت تجربه میکرد و به نظر میرسید با توجه به نهادهای مدنی و وجود احزاب
سیاسی و دولتی که سیاستمداری خوشنام، دموکرات و فسادناپذیر(دکتر مصدق را میگویم)با تکیه بر
محبوبیت مردمی آن را هدایت میکرد این روند بازگشت ناپذیر باشد ولی تیغ تیز کودتا بر رگهای
دموکراسی نوپای ایران نشست و قحبه ی ارزانفروش استبداد را دوباره بر مقدرات جامعه حاکم کرد.
گفتم ارزان فروش و یادم آمد هردو کودتای ایران به ارزانترین قیمت ممکن به نتیجه رسیدند تا جایی
که کیم روزولت فرمانده واقعی کودتای بیست و هشت مرداد این ارزان فروشی ایرانیان را ریشخند و
تحقیر کرده است. کودتای بیست و هشت مرداد پرسودترین فریب و ناروایی است که آمریکاییها در
طول تاریخشان نسبت به دولت و ملتی انجام داده اعتماد آنها پس فرستاده اند. کودتای بیست و هشت
مرداد فقط احزاب سیاسی و نهادهای مدنی و صنفی و رسانههای مستقل را نابود نکرد. کودتای بیست
و هشت مرداد روح چند نسل از سیاست ورزان و وطن پرستان را دچار کژی، افسردگی و فساد کرد.
و آنان  را واداشت که در شوم بختی نحسی که گرفتارش شده بودند به جای کودتاگر یکدیگر را به خیانت
متهم کنند و مقصر شوم بختیشان بدانند کودتای بیست و هشت مرداد شعر فارسی از امید تهی کرد و
بخشی از آن را به سوی عاشقانه های سیاه و مبتذل راند بخشی را به سوی یاس و ناامیدی ... اگر فقط
تاثیر مستقیم کودتا را در شعر احمد شاملو، اخوان ثالت و سایه، کسرایی، زهری و... پیگیری کنیم
و تاثیر غیر مستقیم آن را در شعر نیما، فروغ، آتشی، نصرت رحمانی و.... خواهیم دید حتی شعر
پرخاشگر اواخر دهه ی چهل و دهه ی پنجاه هم از نتایج آن است چرا که آن شعر در اعتراض به
استبدادی که با کودتا روی کار آمدهبود و حاضر نبود کوچکترین مخالفتی تحمل کند پدید آمد.
برخی از شعرهایی که تحت تاثیر پیامدهای کودتا سروده شده اند بسیار مشهور هستند مثل بهار غم-
انگیز سایه، زمستان اخوان ثالث، آرش کمانگیر سیاوش کسرایی، نگاه کن یا سال بد/ سال باد/ ... ، یه
شب مهتاب بخشی از شبانه ها، شاملو و.... و انبوهی شعر کمتر معروف یا ناشناخته از این شاعران و
دیگران هست که نیاز به تفسیر و دسته بندی و بررسیهای دیگر دارد. ما تلاش میکنیم به مدت ده
روز هر روز یک شعر یا قسمتهایی از یک شعر بلند را که متاثر از کودتای 28 مرداد هستند در
کانال دینگ دانگ منتشر کنیم.

امروز شعری از شاملو را تقدیم میکنیم.


از عموهایت احمد شاملو
برای سیاووش کوچک
نه به خاطر آفتاب نه به خاطر حماسه
به خاطر سایه ی بام کوچکش
به خاطر ترانه یی
کوچکتر از دستهای تو
نه به خاطر جنگلها نه به خاطر دریا
به خاطر یک برگ
به خاطر یک قطره
روشنتر از چشمهای تو
نه به خاطر دیوارها به خاطر یک چپر
نه به خاطر همه انسانها- به خاطر نوزاد دشمنش شاید
نه به خاطر دنیا- به خاطر خانه ی تو
به خاطر یقین کوچکت
که انسان دنیاییست
به خاطر آرزوی یک لحظه ی من که پیش تو باشم
به خاطر دستهای کوچکت در دستهای بزرگ من
و لبهای بزرگ من
برگونه های بیگناه تو.
به خاطر پرستویی در باد، هنگامی که تو هلهله میکنی
به خاطر شبنمی بر برگ، هنگامی که تو خفت های
به خاطر یک لبخند
هنگامی که مرا در کنار خود ببینی
به خاطر یک سرود
به خاطر یک قصه در سردترین شبها تاریکترین شبها
به خاطر عروسکهای تو، نه به خاطر انسانهای بزرگ
به خاطر سنگفرشی که مرا به تو میرساند نه به خاطر شاهراههای دوردست
به خاطر ناودان هنگامی که میبارد
به خاطر کندوها و زنبورهای کوچک
به خاطر جار سپید ابر در آسمان بزرگ آرام
به خاطر تو
به خاطر هرچیز کوچک و هرچیز پاک به خاک افتادند
به یاد آر
عموهایت را میگویم
از مرتضا سخن میگویم.

نظرات 2 + ارسال نظر
راثی پور چهارشنبه 31 مرداد 1397 ساعت 19:44

سلام و عرض ادب.
ضمن پوزش از مواردی که مطرح کردید اصلاح لازم به عمل آمد.مقاله خواندیی بود.
محمد علی سپانلو در کتاب شعر بهار نقل کرده است که بهار چنان تحت نظر بود که حتی به خاطر شعرهایی که در محافل خصوصی می خواند نیز مجبور بود جواب پس بدهد و حبس بکشد.

س.س.طارمی سه‌شنبه 30 مرداد 1397 ساعت 19:58

سلام آقای دکتر. لطفا بفرمایید در هم رفتگی ها و چسبیدگی های مقاله ی کودتا و شعر را درست کنند همچنین بفرمایید مقاله ی دکتر شفیعی کدکنی را هم درست کنند به این شکل هیچکدام قابل استفاده نیستند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد