حکایت ارتباط ارباب هنر با صاحبان جاه و مقام و سیاست ورزان هرچند یکی داستانیست پر آب چشم و هنر دوستی های موسمی و رعیت نوازی های استثنایی این رنود مادرزادی بی چشمداشت و بی طمع نیست و اگر زمانی این کاسبکاران سود و زیان اندیش روی خوش به صاحبان فکر و اندیشه نشان می دهند قطعا به فکر استفاده های صد برابر تبلیغاتی هستند و همراهی شان به اندازه وقتی که صرف نشستن سفره درد دل این اهل درد می نشینند کوتاهست و ناپایدار .
هم می توان با جواب های درشت و رسانه ای کردن دلخوری ها به این بساط رنگ و نیرنگ تیپا زد و بر صورت ریا کاران چنگ انداخت و هم می توان از این فرصت برای بیان مشکلات صنفی استفاده کرد گیرم که
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
آنچه البته به جایی نرسد فریادست
مهم اینست که در مقام قضاوت استدلالهای هر دو طیف را در نظر داشته باشیم و تفاوت عکس العمل ها را به رسمیت بشناسیم که الفبای رواداری است.
مادام که باب گفتگو بسته باشد راهی جز سنگر بندی و پرتاب گلوله های زهر آگین از نفرت باقی نمی ماند